جدول جو
جدول جو

معنی سطراک - جستجوی لغت در جدول جو

سطراک
(سِ)
به لغت یونانی دوایی است که آن را به فارسی زرنباد گویند. و سطواک هم بنظر آمده است اﷲاعلم. (آنندراج) (برهان). زرنباد. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به الفاظ الادویه و اختیارات بدیعی شود
لغت نامه دهخدا
سطراک
یونانی زرنباد از دارو ها
تصویری از سطراک
تصویر سطراک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ طَ)
صمغ درخت زیتون و دخان آن تا بمقام ذغال کندر باشد. سرفه را نافعاست. به لغت سریانی میعه یابسه است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اختیارات بدیعی و الفاظ الادویه شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
بمعنی طراق است که آواز کوفتن و شکستن چیزها باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به طراق و طراقه شود
لغت نامه دهخدا
لاتینی تازی گشته لبان خاوی از گیاهان، انگم زه (صمغ زیتون) بنژوان، صمغ درخت بنژوان، صمغی که از درخت زیتون گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی ترک و تراک صدا و آوازی که از کوفتن و شکستن چیزی مانند چوب و استخوان و جز آن بر آید
فرهنگ لغت هوشیار
علف صحرایی
فرهنگ گویش مازندرانی