جدول جو
جدول جو

معنی سرچپ - جستجوی لغت در جدول جو

سرچپ
(سَ چَ)
سفیدیی را گویند که بر پوست آدمی پدید آید و بعربی بهق خوانند. (آنندراج) (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرچه
تصویر سرچه
ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پنگان، پنگ، فنجان
فرهنگ فارسی عمید
(سَ چُ پُ)
آنچه بر سر چپق گذارند. حقه ای است از گل پخته بشکل استوانه که آن را به چوب چپق متصل سازند. داخل آن را از زغال انباشته میکنند وبر سر آن توتون مخصوص میگذارند. در مخرج وی سوراخی هست که دود از آن خارج میشود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
حقه ایست که که از گل پخته به شکل استوانه که آنرا به چوب متصل سازند. داخل آنرا از زغال انباشته میکنند و بر سر آن توتون مخصوصی میگذارند و در مخرج وی سوراخی هست که دود از آن خارج میشود
فرهنگ لغت هوشیار
انهدام خارها و بوته های مزاحم پیش از درو و جمع آوری محصول
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی برای پوشش سقف
فرهنگ گویش مازندرانی
آب بسیار کثیف، لزج، آب تند و تیز و بسیار سرد
فرهنگ گویش مازندرانی