قوت و توانایی. (آنندراج). پهلوانی: نه روزی به سرپنجگی میخورند که سرپنجگان تنگ روزی ترند. سعدی. به سرپنجگی کس نبرده ست گوی سپاس خداوند توفیق گوی. سعدی. لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار عاجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی. سعدی. پنجۀ دیو به بازوی ریاضت بشکن کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست. سعدی
قوت و توانایی. (آنندراج). پهلوانی: نه روزی به سرپنجگی میخورند که سرپنجگان تنگ روزی ترند. سعدی. به سرپنجگی کس نبرده ست گوی سپاس خداوند توفیق گوی. سعدی. لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار عاجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی. سعدی. پنجۀ دیو به بازوی ریاضت بشکن کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست. سعدی
عمل سرهنگ. سرداری. مهتری. سروری: چون حرز توام حمایل آمود سرهنگی دیو کی کند سود. نظامی. به سرهنگی حمایل کردن تیغ بسا مه را که پوشد چهره در میغ. نظامی. نام خود داغ کرد بر رانش داد سرهنگی بیابانش. نظامی. مرا ملامت دیوانگی و سرهنگی ترا سلامت پیری و پای برجایی. سعدی. رجوع به معانی سرهنگ شود
عمل سرهنگ. سرداری. مهتری. سروری: چون حرز توام حمایل آمود سرهنگی دیو کی کند سود. نظامی. به سرهنگی حمایل کردن تیغ بسا مه را که پوشد چهره در میغ. نظامی. نام خود داغ کرد بر رانش داد سرهنگی بیابانش. نظامی. مرا ملامت دیوانگی و سرهنگی ترا سلامت پیری و پای برجایی. سعدی. رجوع به معانی سرهنگ شود
حالت و چگونگی سرزنده. بانشاط بودن. رجوع به مادۀ بعد شود، مهتری. بزرگی: هر آنکه دعوی سرزندگی کند در نظم اگرچه لاف سخن مردۀ ترا عار است. میر یحیی شیرازی (از آنندراج)
حالت و چگونگی سرزنده. بانشاط بودن. رجوع به مادۀ بعد شود، مهتری. بزرگی: هر آنکه دعوی سرزندگی کند در نظم اگرچه لاف سخن مردۀ ترا عار است. میر یحیی شیرازی (از آنندراج)