- سرپرست
- ولی، مسئول، رئیس، رییس، قیم، متولی
معنی سرپرست - جستجوی لغت در جدول جو
- سرپرست
- آنکه عهده دار و مواظبت و نگهداری شخص شی یا موسسه ای باشد رئیس، کسی که از ظرف دولت دسته ای از ایلات و عشایر را اداره کند، بزرگ مهتر سرور، پرستار سروری
- سرپرست
- پرستار، نگهبان، بزرگ تر خانواده، کسی که در اداره یا بنگاهی به جای رئیس کار می کند
- سرپرست ((~. پَ رَ))
- عهده دار، مسئول
- سرپرست
- Superintendent
- سرپرست
- начальник
- سرپرست
- Aufseher
- سرپرست
- інспектор
- سرپرست
- nadzorca
- سرپرست
- superintendente
- سرپرست
- sovrintendente
- سرپرست
- superintendente
- سرپرست
- surintendant
- سرپرست
- inspecteur
- سرپرست
- अधीक्षक
- سرپرست
- pengawas
- سرپرست
- مشرفٌ
- سرپرست
- מְנַהֵל
- سرپرست
- müfettiş
- سرپرست
- msimamizi
- سرپرست
- ผู้กำกับดูแล
- سرپرست
- তত্ত্বাবধায়ক
- سرپرست
- نگران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قیومیت، ریاست، مسئولیت، اداره، اداره کل
تیمار حال کردن، ریاست، بزرگی
پرستاری، نگهبانی
Conservatorship, Patronization, Wardenship
опека , покровительство
Vormundschaft, Patronage, Aufsicht
опіка , покровительство
opieka, patronat
监护 , 资助 , 监管