جدول جو
جدول جو

معنی سرهاکتن - جستجوی لغت در جدول جو

سرهاکتن
رها شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
به لغت زند و پازند بمعنی زاییدن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش ’زرهونی تن’ و ’زرهون تن’، پهلوی ’زاتن’ و بنابراین اصل ’زرهون تن’ است. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرتافتن
تصویر سرتافتن
عاصی، بی فرمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرتافتن
تصویر سرتافتن
((~. تَ))
سرپیچی کردن
فرهنگ فارسی معین
بر سر نهادن بار، آغاز دوباره ی برف و باران
فرهنگ گویش مازندرانی
پر شیدن، لبریز شدن، پی بردن، فهمیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرواز کردن، از خوشحالی در پوست نگنجیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به پشت افتادن، سقوط ناگهانی از شنیدن خبری هولناک
فرهنگ گویش مازندرانی
ایجاد درگیری، آغاز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
لبریز کردن، لبریز شدن، سرریز کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سرباز کردن دمل
فرهنگ گویش مازندرانی
رها نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
افشا شدن دروغ، آشکار شدن اسرار
فرهنگ گویش مازندرانی
سرازیر شدن، پایین رفتن، فرود آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیدا کردن، یافتن، افتادن، بیمار شدن، به شدت خسته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی