- سرهال
- سرگشته سرگردان
معنی سرهال - جستجوی لغت در جدول جو
- سرهال
- سرگشته، سرگردان، حیران، پریشان
- سرهال ((سَ))
- سرگردان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنجیره
با نشاط
پیراهن جامه پوشش پیراهن قمیص، پوشاک جامه جمع سرابیل
پیاپی، مسلسل
زیر جامه، شلوار
خوشحال، با نشاط، تندرست
مجموعه ای که جزءبه جزء عرضه شود
((س))
فرهنگ فارسی معین
آن چه مجموعه ای را بسازد یا متعلق به مجموعه ای باشد، زنجیره (واژه فرهنگستان)، پشت سر هم، مسلسل، به صورت سری
خوشحال، شاد
شلوار، زیرجامه
پیراهن، جامه، پوشاک