جدول جو
جدول جو

معنی سرنوف - جستجوی لغت در جدول جو

سرنوف
(سُ)
باشه. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرنوف
بایشه از پرند گان
تصویری از سرنوف
تصویر سرنوف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پِ نُفْ)
قصبه ای در لیونی روس به ساحل بحر بالتیک در مصب رودی به همین نام. دارای 12000 تن سکنه و آن را قلعه ای است و تجارت بحری دارد
لغت نامه دهخدا
(بُ / بَ)
گیاهی است و در مصر بسیار باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). درختی است قریب به درخت انار و پرشاخ، و برگش شبیه به برگ زعرور و از آن تیره تر و مزغب و رایحۀ او تند و بدبوی و شکوفۀ او مثل خوشه و با زردی و وسط شکوفۀ او زغب دارد. (از تحفۀ حکیم مؤمن). شاه بانگ. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). شابانگ. شابانج. (تحفۀ حکیم مؤمن). آتش سگ. تس سگ. بنفشۀ سگ. جمسفرم بری. ریحان الغزال. شاهفانج. شجرۀ ابراهیم. شجرۀ مریم. طیون. قیصوم. رجوع به شباهنگ در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خُ / خَ)
فرج زن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
درازبالا. (آنندراج) (منتهی الارب). طویل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نازک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سبک گوشت، اسب درازبالا یاعام است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
اشتر بزرگ هیکل و فربه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(یُ)
سیسنبر. شاپاپک. عبس. سوسنبر. شابانک. برنوف. (یادداشت مؤلف). رجوع به مترادفات کلمه و برنوف شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
فرس سنوف، اسب که زین سپس اندازد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سخت و بزرگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برنوف
تصویر برنوف
شاه بانگ از گیاهان شاه بانگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درنوف
تصویر درنوف
کلانشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرنوف
تصویر خرنوف
کس شرمگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرعوف
تصویر سرعوف
ترکه نازک اندام، آخوندک از خرفستران، بید پت کرمک جامه خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروف
تصویر سروف
سخت و بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار