جدول جو
جدول جو

معنی سرقلم - جستجوی لغت در جدول جو

سرقلم(سَ قَ لَ)
آهن یا طلائی که دربن قلم است و به نوک آن نویسند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یکی از طوایف هفت لنگ بختیاری که در مال امیر سوسن سکنی دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
لغت نامه دهخدا
(سَ قُ)
دهی از دهستان بهمئی سرحدی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. دارای 150 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، پشم، لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرعلم
تصویر سرعلم
مهچه
فرهنگ لغت هوشیار