جدول جو
جدول جو

معنی سرعوف - جستجوی لغت در جدول جو

سرعوف(سُ)
نازک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، سبک گوشت، اسب درازبالا یاعام است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرعوف
ترکه نازک اندام، آخوندک از خرفستران، بید پت کرمک جامه خوار
تصویری از سرعوف
تصویر سرعوف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ)
باشه. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
راسو. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). ابن عرس
لغت نامه دهخدا
(شُ)
گیاهی است. یا بار گیاهی یا ثمره ای است. (منتهی الارب). نام گیاهی و یا نام بار آن گیاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مبتلای به رعاف. (یادداشت مرحوم دهخدا). مبتلی به خون دماغ. رجوع به رعاف شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
کاسه های بزرگ، رختهای خانه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سرشت مردم از جود و جز آن. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
سخت و بزرگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
بارانهای سبک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرعوفه
تصویر سرعوفه
آخوندک از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرعوب
تصویر سرعوب
راسو موش خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرنوف
تصویر سرنوف
بایشه از پرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سروف
تصویر سروف
سخت و بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعوف
تصویر سعوف
جمع سعف، وردکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرعوفیات
تصویر سرعوفیات
آخوندکیان
فرهنگ لغت هوشیار