- سرطان
- چنگار
معنی سرطان - جستجوی لغت در جدول جو
- سرطان
- نام برج چهارم از دوازده برج فلکی و در اصطلاح طب مرض خطرناکی است که زخم و ورم در داخل یا خارج بدن تولید میکند
- سرطان ((اِ))
- نام عمومی تمامی تومورهای بدخیم
- سرطان ((سَ رَ))
- خرچنگ، برج چهارم از بروج دوازده گانه منطقه البروج، که خورشید در حرکت ظاهری خود تیرماه در این برج قرار می گیرد
- سرطان
- تکثیر بی رویۀ سلول ها در اثر جهش ژنتیکی و دست اندازی به بافت های مجاور که باعث اختلال در عملکرد آن بافت می شود، تومور، کنسر، در علم نجوم چهارمین صورت فلکی منطقه البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد، چهارمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با تیر، خرچنگ، در علم زیست شناسی خر چنگ، چنگار
سرطان خون: لوسمی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Cancerous
раковый
krebserregend
раковий
rakowy
cancerígeno
cancerogeno
canceroso
cancéreux
kankerverwekkend
कैंसरयुक्त
سرطانيٌّ
ממאיר
kanserli
saratani
มะเร็ง
ক্যান্সারজনিত
کینسر زدہ
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پادشاه، به صورت پیشوند و پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند سلطان مراد، سلطانعلی، سکینه سلطان
پادشاه، شهریار
گرگ نر گرگ، جمع سراحین
فرانسوی یغنج ماری باشد که زهرش نبود، مارپیچ، اهریمن، کرنای مارپیچی
کلیزسیاه از خرفستران
شتابان شتاب، زه زه کمان
جمع سری، جویکان
رئیس سرور، افسر ارتش بالاتر از ستوان یکم و پایین تر از سرگرد سلطان