جدول جو
جدول جو

معنی سرش - جستجوی لغت در جدول جو

سرش
(سِ رِ)
مخفف سریش و آن آردی است که کفشگران و صحافان و امثال ایشان کار فرمایند. (برهان) (آنندراج). رجوع به سریش شود.
لغت نامه دهخدا
سرش
(سِ رَ)
مخفف سه رش است و آن مقنعه و روپاکی باشد سه گز، چه رش بمعنی گز هم آمده است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سرش
(سِ رِ)
به لغت زند وپازند بمعنی بد و زبون است که در مقابل نیک و نیکو باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به سلش و سلیش شود
لغت نامه دهخدا
سرش
مقنعه ایست به طول سه گز. گیاهی است از تیره سوسنیها که دارای گلهای زینتی است و چون دارای ساقه زیر زمینی ضخیم لعابدار است از کوبیده ریشه آن به عنوان چسب استفاده میکنند. این گیاه به طور خودرو و در اکثر نقاط و همچنین ایران میروید اشراس اشراش، درختی است زینتی از تیره سماقیان که جزو گونه های زیتون (سنجد تلخ) میباشد. این درخت از خارج وارد ایران شده و در جنوب ایران (بندر عباس و چاه بهار) کشت می شود. اصل آن از هندوستان و هندو چین است چیش، بد کار بد عمل، حقیر فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
سرش
سریشم که از انواع چسب است، نوعی سبزی کوهی که ویژگی خوراکی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرشت
تصویر سرشت
خوی، نهاد، طینت، فطرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
قطرۀ آب چشم که هنگام گریستن فرو چکد
اشک، قطره
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، زراک، زراج، برباریس، زارج، امبرباریس، زرک، اترار، انبرباریس، دارشک برای مثال رخ ز دیده نگاشته به سرشک / وآن سرشکش به رنگ تازه« سرشک» (عنصری - ۳۶۷ حاشیه)
سرشک آتش: کنایه از قطره های آب که هنگام سوختن هیزم تر از آن فرو چکد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
اشک چشم، آب چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
فطرت، خلقت، طینت، طبیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
((س رِ))
نهاد، فطرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشو
تصویر سرشو
((سَ))
آن که سر دیگری را بشوید، سرتراش، حجام، نوعی گل سفید رنگ که بدان سر و بدن را شویند، گل سرشوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشک
تصویر سرشک
((س رِ))
قطره اشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
طبیعت، فطرت، ماهیت، ذات، طبع، خصلت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
طبيعةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
tempérament
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
기질
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
سرشت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
চরিত্র
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
อารมณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
tabia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
気質
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
אֹפִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
स्वभाव
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperamento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
性格
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
темперамент
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
Temperament
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرشت
تصویر سرشت
temperament
دیکشنری فارسی به لهستانی