جدول جو
جدول جو

معنی سرسیایی - جستجوی لغت در جدول جو

سرسیایی
سیاهی رفتن چشم و دچار سرگیجه شدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرگرایی
تصویر سرگرایی
سرپیچی، سرکشی، نافرمانی
فرهنگ فارسی عمید
زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که در میان آشوری ها و کلدانی های عراق، سوریه، ترکیه و ایران رایج بوده است، قومی از نژاد سامی که در این سرزمین ساکن بودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرپایی
تصویر سرپایی
کفشی که در خانه به پا می کنند، دمپایی، به صورت ایستاده،
ویژگی بیماری که بدون بستری کردن مورد معالجه قرار می گیرد مثلاً بیمار سرپایی،
ویژگی معالجه ای که بدون بستری کردن انجام می شود مثلاً معالجۀ سرپایی،
ویژگی قسمتی در بیمارستان که در آن، بدون بستری کردن معالجه صورت می گیرد مثلاً بخش سرپایی،
ویژگی کسی که ایستاده کار کند و موقع کار نتواند بنشیند مانند پیشخدمت، خانه شاگرد و شاگرد پادو، جماعی که سر پا صورت گیرد، زناکاری، فاحشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
مربوط به دریا، زندگی کننده در دریا مثلاً جانور دریایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی
فرهنگ فارسی عمید
(سَ تَ)
حسی و آنچه بنظر و حس در آید. (برهان)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به محلۀ ساسیان مرو، رجوع به ساسیان شود
لغت نامه دهخدا
محمد بن اسماعیل بن ابی بکر عبدالجبار بن احمد بن محمد ناقدی ساسیانی جراحی، از مردم محلۀ ساسیان مرو و از محدثان نیمۀ اول قرن ششم بود، تولد وی بسال 460 هجری قمری و وفاتش به سال 541 یا542 بوده است، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
ابوالحسن علی بن محمد العدوی. اصل او ازسمسیاط شهری از ارمنیه است. او معلم ابوتغلب بن ناصرالدوله و برادر او بود و سپس ندیم آنان گشت و از اوست: کتاب الانوار، کتاب الدیارات، کتاب المثلث الصحیح، کتاب اخبار ابی تمام، کتاب العلم. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
کفش راحتی. یا کفش سرپایی، کسی که ایستاده به کار پردازد (خانه شاگرد)، فاحشه روسپی، جماعی که سر پا صورت گیرد، جماع آرمش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
منسوب به دریا بحری آبی: اسب دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیایی
تصویر آسیایی
منسوب به قاره آسیا، اهل قاره آسیا (یکی از پنج قاره کره زمین)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
بدنامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرپایی
تصویر سرپایی
کفش راحتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسایی
تصویر ترسایی
((تَ))
مسیحیت، مسیحی بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسایی
تصویر ترسایی
مسیحی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
افتضاح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رویایی
تصویر رویایی
مواجهه
فرهنگ واژه فارسی سره
عصیان، سرکشی، نافرمانی، بدقلقی، بدفرمانی، بی قراری، مستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
Nautical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
Disgrace, Disgracefulness, Outrageousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
در حالت ایستاده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
морской
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
позор , возмутительность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
nautisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
Schande, Empörung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
морський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
ганьба , обурливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
morski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
hańba, oburzające
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
耻辱 , 荒谬性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
航海的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
náutico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
desgraça, ultraje
دیکشنری فارسی به پرتغالی