شاخ هر حیوان. (غیاث). شاخ است اعم از شاخ گاو و گوسپند و امثال آن. (برهان). مرادف سرو. (رشیدی) : سرون سر گاومیشی براست همی این بر آن برزدی چونکه خواست. فردوسی. به نوک تیر فروافکند ز کرگ سرون به ضرب تیغ فرودآورد ز پیل سرین. فرخی. چو کشتیی که حبل او ز دم ّ او شراع او سرون او قفای او. منوچهری. بدست چپ گردن شیری یا سر گوری یا سرون کرگدنی بدست گرفتست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 127). ز پیشانی هر یک از مرد و زن سرونی است بررسته چون کرگدن. نظامی
شاخ هر حیوان. (غیاث). شاخ است اعم از شاخ گاو و گوسپند و امثال آن. (برهان). مرادف سُرو. (رشیدی) : سرون سر گاومیشی براست همی این بر آن برزدی چونکه خواست. فردوسی. به نوک تیر فروافکند ز کرگ سرون به ضرب تیغ فرودآورد ز پیل سرین. فرخی. چو کشتیی که حبل او ز دُم ّ او شراع او سرون او قفای او. منوچهری. بدست چپ گردن شیری یا سر گوری یا سرون کرگدنی بدست گرفتست. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 127). ز پیشانی هر یک از مرد و زن سرونی است بررسته چون کرگدن. نظامی
سرین است که نشستنگاه مردمان و کفل چهارپایان باشد. (برهان). سرین. (رشیدی). سرین و کفل. (غیاث) : کفلش با سلاح بشکفتم گرچه برتابد آن میان و سرون. شهید بلخی. نباید زدن تیر جز بر سرون که از سینه پیکانش آید برون. فردوسی. گر یقین هرگز ندیدی از گمان آویخته اینک آن فربه سرونش وآنک آن لاغر میان. عنصری
سرین است که نشستنگاه مردمان و کفل چهارپایان باشد. (برهان). سرین. (رشیدی). سرین و کفل. (غیاث) : کفلش با سلاح بشکفتم گرچه برتابد آن میان و سرون. شهید بلخی. نباید زدن تیر جز بر سرون که از سینه پیکانش آید برون. فردوسی. گر یقین هرگز ندیدی از گمان آویخته اینک آن فربه سرونش وآنک آن لاغر میان. عنصری
عنوان داستان که آن را به شنجرف مینویسند. (غیاث) (آنندراج) : اول بنام من رقم خون کشید عشق نام من است سرسخن دفتر بلا. باقر کاشی (از آنندراج). ز درد سرسخن سرخی جگرگون فتاده نقطه اش چون قطرۀ خون. ملا طغرا (از آنندراج)
عنوان داستان که آن را به شنجرف مینویسند. (غیاث) (آنندراج) : اول بنام من رقم خون کشید عشق نام من است سرسخن دفتر بلا. باقر کاشی (از آنندراج). ز درد سرسخن سرخی جگرگون فتاده نقطه اش چون قطرۀ خون. ملا طغرا (از آنندراج)
ابن منصور بن الرومی. در زمان حکومت معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه متقلد وزارت بود. (دستورالوزراء ص 20). رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 40 و مجمل التواریخ ص 297 و 299 و تاریخ اسلام چ دانشگاه ص 153 و 155 شود
ابن منصور بن الرومی. در زمان حکومت معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه متقلد وزارت بود. (دستورالوزراء ص 20). رجوع به صبح الاعشی ج 1 ص 40 و مجمل التواریخ ص 297 و 299 و تاریخ اسلام چ دانشگاه ص 153 و 155 شود
نام ایالتی است بحدود زیر: جنوب بدریای سیاه، جنوب شرقی به کریمه، شرق به یکاترینوسلاو، شمال کیف و پودولیا، غرب به بسارابیا. مساحت آن 71284 کیلومتر مربع و جمعیت آن 2137836 تن. این سرزمین از نواحی حاصلخیز خاک روسیه است و محصولات آن بقولات و میوه و دام می باشد. از شهرهای مهم آن اودسا و نیکولایف است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) قصبه ای است بجنوب روسیه کنار دریای سیاه ورود خانه دنیپر با بیست وپنجهزار نفر جمعیت. این قصبه بسال 1788 میلادی تجدید بنا شده و به اسم شهر قدیم خرسون نامیده گردیده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام ایالتی است بحدود زیر: جنوب بدریای سیاه، جنوب شرقی به کریمه، شرق به یکاترینوسلاو، شمال کیف و پودولیا، غرب به بسارابیا. مساحت آن 71284 کیلومتر مربع و جمعیت آن 2137836 تن. این سرزمین از نواحی حاصلخیز خاک روسیه است و محصولات آن بقولات و میوه و دام می باشد. از شهرهای مهم آن اودسا و نیکولایف است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) قصبه ای است بجنوب روسیه کنار دریای سیاه ورود خانه دنیپر با بیست وپنجهزار نفر جمعیت. این قصبه بسال 1788 میلادی تجدید بنا شده و به اسم شهر قدیم خرسون نامیده گردیده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
شهر قدیمی است در شبه جزیره کریمه و به احتمال اقرب به یقین بجایگاه کنونی سباستاپل. مردمان این شهر از مهاجران یونان بودند که بعداً بتحت حمایت مهرداد ارمنی درآمده و سپس بدست رومی ها افتاده اند. رجوع به خرسونس شود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
شهر قدیمی است در شبه جزیره کریمه و به احتمال اقرب به یقین بجایگاه کنونی سباستاپل. مردمان این شهر از مهاجران یونان بودند که بعداً بتحت حمایت مهرداد ارمنی درآمده و سپس بدست رومی ها افتاده اند. رجوع به خرسونس شود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)