جدول جو
جدول جو

معنی سررسد - جستجوی لغت در جدول جو

سررسد
(سَرْ، رَ سَ)
سربازی که در اول صف ایستاده باشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سررسید
تصویر سررسید
موعد، در بانکداری موعد پرداخت پول سند، دفتر تقویم دار
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
دهی از دهستان قلعۀ نو بخش کلات شهرستان مشهد. دارای 335 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، بنشن. مقبرۀ شیخ شهاب الدین سهروردی در این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سررسید
تصویر سررسید
روز موعود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سررسید
تصویر سررسید
((~. رَ یا رِ))
زمان پرداخت پولی که از بانک به عنوان وام گرفته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سررسید
تصویر سررسید
موعود، موعد
فرهنگ واژه فارسی سره
موعد، موعدپرداخت، وقت
فرهنگ واژه مترادف متضاد