جدول جو
جدول جو

معنی سردحرف - جستجوی لغت در جدول جو

سردحرف
(سَ حَ)
کسی که مردم از حرف او خوش نشوند و سخنش در دلها تأثیر نداشته باشد. مرادف سردبیان. (آنندراج) :
بوسعت رو از تنگ ظرفان مباش
خس شعلۀ سردحرفان مباش.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرداری
تصویر سرداری
سپهسالاری، فرماندهی سپاه، کنایه از ریاست ایل و طایفه
نوعی یقه، نوعی لباس مردانۀ بلند که پشت آن چین دار بود و روی لباس های دیگر می پوشیدند
فرهنگ فارسی عمید
(سَ صَ)
دهی از بخش دهدز شهرستان اهواز. دارای 109 تن سکنه است. آب آن از چاه و قنات. محصول آن غلات، لبنیات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دارویی که آن را با ریگ سوده بر آب صافی که از جوشانده گرفته باشند برافشانند و بنوشند. سرداروج معرب آن است. (آنندراج). دواهای خشک سوده که بر سر دواهای پختۀ پالودۀ روان ریزند. (یادداشت مؤلف). داروهای کوفتۀ خشک که بر دوای مطبوخ ریزند:
معده جان راز اخلاط تعلق پاک کن
چون ترا بخشی ز سرداروی حکمت داده اند.
ملا فوقی یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
خیال، پروا. (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ کَ)
آنکه در معرض بلای عظیم باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرد حرف
تصویر سرد حرف
سرد سخن، تیز زبان
فرهنگ لغت هوشیار
پر چانه روده دراز بسیار گفت گفت برو ای مرد بسیار گفت پرگوی بسیار گوی روده دراز پر نفس: آدم پرچانه ایست
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی لباس بلند مردانه که پشتش چین داشته روی لباس های دیگر می پوشیدند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرداری
تصویر سرداری
سالاری، مهتری
فرهنگ فارسی معین
امیرالجیشی، سالاری، سپهسالاری، فرماندهی، لباس مردانه بلند
متضاد: سربازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
ثرثارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
Chatty, Talkative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
bavard
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سخن گویی، سر حرف آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
gadatliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
болтливый , разговорчивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
geschwätzig, gesprächig
دیکشنری فارسی به آلمانی
رؤسایی، ریاست
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
پر بات , باتونی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
বাচাল , বাচাল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
mzungumzaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
수다스러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
多嘴的 , 话多的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
おしゃべりな , おしゃべりな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
פטפטן , דַּבֵּר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
बड़बोला , बातूनी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
cerewet, banyak bicara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
พูดมาก , ขี้คุย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
балакучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
hablador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
chiacchierone, loquace
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
falador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پر حرف
تصویر پر حرف
kletsend, praatziek
دیکشنری فارسی به هلندی