پرطاقت. پرتوان. آنکه مصیبت را خواه و ناخواه تحمل کند. آنکه در بلاها و مصائب پایداری داشته باشد، سخت مستبد برأی. که تسلیم به رأی دیگران نشود، بی احتیاط. بی پروا. (فرهنگ فارسی معین)
پرطاقت. پرتوان. آنکه مصیبت را خواه و ناخواه تحمل کند. آنکه در بلاها و مصائب پایداری داشته باشد، سخت مستبد برأی. که تسلیم به رأی دیگران نشود، بی احتیاط. بی پروا. (فرهنگ فارسی معین)
دهی از دهستان سنگرۀ بخش الوار شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه است. آب آن از چشمۀ دوراهان. محصول آن غلات، باغات انار، انجیر، لبنیات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان سنگرۀ بخش الوار شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه است. آب آن از چشمۀ دوراهان. محصول آن غلات، باغات انار، انجیر، لبنیات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. (آنندراج)
تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. (آنندراج)