- سربصحراداده (کَ دَ / دِ)
کنایه از دیوانه زیرا که در شهر آرام نگیرد. (آنندراج) :
سربصحرادادۀ چشم سیاه لیلی ام
چشم آهو حلقۀ زنجیر می باید مرا.
صائب (از آنندراج).
ای زبون در حلقۀ زنجیر زلفت شیرها
سربصحرادادۀ چشم خوشت نخجیرها.
صائب (از مفرد و جمع محمد معین)
سربصحرادادۀ چشم سیاه لیلی ام
چشم آهو حلقۀ زنجیر می باید مرا.
صائب (از آنندراج).
ای زبون در حلقۀ زنجیر زلفت شیرها
سربصحرادادۀ چشم خوشت نخجیرها.
صائب (از مفرد و جمع محمد معین)
