جدول جو
جدول جو

معنی سدگاه - جستجوی لغت در جدول جو

سدگاه
(سَ)
درگاه. (انجمن آرا) (دهار) (آنندراج) :
سدگاه تو صد راه سدکیس بلند است
بل سده است از سدره و از سد سکندر.
صفی عالی (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سدگان
تصویر سدگان
درگاه، جلو در، جای در، آستانه، پیشگاه، بارگاه
فرهنگ فارسی عمید
(رَ سَ)
رصدگاه. (یادداشت مؤلف). رجوع به رصدگاه و رصدخانه و رسدخانه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مآت. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین، دارای 101 تن سکنه، آب آن از رود خانه دینه رود، محصول آنجا غلات، زغال اخته و انگور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
در ترکیب، ناداشتی، فقر:
ز دنیا برم رنگ ناداشتی،
نظامی،
نیز رجوع به داشت شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
تارجامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شود، تری شب. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، اسدیه. رجوع به سدی شود، ما انت بلحمه و لا سداه، یعنی نه زیان داری نه سود. (اقرب الموارد). رجوع به سدی شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نغمۀ سوم و شعبه حجاز. (آنندراج). نام آوازی است. نام آهنگی است. رجوع به آهنگ و سه گاه شود، سه وقت. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سدگان
تصویر سدگان
صدگان مات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سداه
تصویر سداه
تار جامه، تری شب
فرهنگ لغت هوشیار