جدول جو
جدول جو

معنی سدود - جستجوی لغت در جدول جو

سدود
(سُ)
جمع واژۀ سدّ، ابر سیاه. (از منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به سدّ شود
لغت نامه دهخدا
سدود
(تَ هَُ)
راست شدن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن)
لغت نامه دهخدا
سدود
جمع سد، ابرهای سیاه
تصویری از سدود
تصویر سدود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ودود
تصویر ودود
(پسرانه)
بسیار مهربان، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
سد شده، بسته شده، استوار شده، بازداشته شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
نعت مفعولی از سدّ. رجوع به سد شود، بازداشته شده. (از منتهی الارب) ، استوار کرده و اصلاح نموده، سدشده و بندشده و بسته شده. (ناظم الاطباء). گرفته. بسته. فراز.
- مسدود شدن، سد شدن و بند شدن و بسته شدن. (ناظم الاطباء). گرفتن. گرفته شدن.
- مسدود کردن، سد کردن و بند کردن و بستن. (ناظم الاطباء). گرفتن. برآوردن. استوار کردن راهی و رخنه ای و امثال آن را.
، نزد اهل رمل، شکلی است که یک مرتبۀ اوزوج و باقی مراتبش فرد باشد، و آن مقابل مفتوح است که یک مرتبۀ او فرد و باقی آن زوج باشد. و هر کدام از آنها به اول و دوم و سوم و چهارم تقسیم می شوند و از ترکیب آنها نبیره ها بدست می آید. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در سنجاق قدس بین عسقلان و رمله. وقتی این دهکده یکی از بلاد عظیمۀ فلسطین بود. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع بمجمل التواریخ و القصص ص 143 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ردود
تصویر ردود
سرور روحانی پیشوای دینی زردشتی، بزرگ سرور، پهوان دلیر دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جدود
تصویر جدود
جمع جد، نیاکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
سد شده و بند شده و بسته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
((مَ))
بسته شده، باز داشته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حدود
تصویر حدود
نزدیک، پیرامون، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
بست، بسته، بند، سد، گرفته، مقفل
متضاد: مفتوح، باز، گشوده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
محظورٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
Clogged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
obstrué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
zatkany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
iliyoziba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
obstruído
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
بند
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
আটকে থাকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
ตัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
詰まった
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
заблокированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
堵塞的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
סתום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
막힌
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
tıkanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
verstopft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
अवरुद्ध
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
ostruito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
obstruido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
verstopt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
заблокований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مسدود
تصویر مسدود
tersumbat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی