جدول جو
جدول جو

معنی سدنک - جستجوی لغت در جدول جو

سدنک
نام منزلیست به تغزغز که دایم اندر وی برف و باران بود. (از حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 78)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سینک
تصویر سینک
سینک (Sync) مخفف `Synchronize` به معنای همگام سازی است. این اصطلاح به فرآیند تطبیق و همگام سازی صدا و تصویر اشاره دارد. در ادامه توضیح مختصری درباره مفاهیم مختلف سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی آورده شده است:
1. سینک صدا و تصویر
این نوع سینک به همگام سازی صدا با تصویر اشاره دارد. در هنگام فیلمبرداری، صدا و تصویر به طور جداگانه ضبط می شوند. در مرحله پس تولید، باید این دو را به درستی همگام سازی کرد تا مطابقت دقیق داشته باشند. استفاده از کلاکت (Clapperboard) در شروع هر برداشت به این منظور کمک می کند، زیرا صدای ضربه و تصویر برخورد کلاکت به وضوح مشخص است و به عنوان نقطه مرجع برای همگام سازی استفاده می شود.
2. سینک لب ها (Lip Sync)
این نوع سینک به تطبیق حرکت لب های بازیگر با دیالوگ های ضبط شده اشاره دارد. در دوبلاژ یا اضافه کردن صدا به صحنه های از پیش ضبط شده، این نوع سینک بسیار مهم است تا دیالوگ ها به صورت طبیعی و همگام با حرکت لب ها به نظر برسند.
3. موسیقی متن (Score Sync)
در این حالت، موسیقی متن باید با صحنه های فیلم همگام سازی شود تا تأثیر احساسی مطلوب را بر بیننده بگذارد. این شامل تطبیق تغییرات موسیقی با تغییرات درامایی و وقایع صحنه ها می شود.
4. سینک جلوه های صوتی (Sound Effects Sync)
جلوه های صوتی باید با اتفاقات تصویری هماهنگ باشند. برای مثال، صدای شکستن یک شیشه باید دقیقاً در همان لحظه ای که شیشه در تصویر می شکند، شنیده شود.
5. سینک دیالوگ های دوبله
در فیلم ها یا سریال های دوبله شده، صدای بازیگران دوبلاژ باید به گونه ای با حرکت لب های بازیگران اصلی هماهنگ شود که طبیعی به نظر برسد و دیالوگ ها با تأخیر یا جلوتر از حرکت لب ها نباشد.
اهمیت سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی
هماهنگی دقیق صدا و تصویر برای ایجاد تجربه ای فراگیر و باورپذیر برای بینندگان بسیار حیاتی است. عدم هماهنگی ممکن است باعث ایجاد تجربه ناخوشایند برای بیننده شود و از کیفیت کلی اثر بکاهد.
ابزارها و تکنیک ها
- کلاکت (Clapperboard) : یکی از ابزارهای اصلی برای همگام سازی صدا و تصویر در هنگام فیلمبرداری است.
- نرم افزارهای ویرایش : نرم افزارهای ویرایش حرفه ای مانند Adobe Premiere Pro، Final Cut Pro و Avid Media Composer ابزارهای قدرتمندی برای همگام سازی دقیق صدا و تصویر فراهم می کنند.
- تکنیک های دوبلاژ و ADR (Automated Dialogue Replacement) : این تکنیک ها به همگام سازی دیالوگ های ضبط شده در استودیو با صحنه های فیلم کمک می کنند.
جمع بندی
سینک در صنعت سینما و تلویزیون نقش بسیار مهمی در ایجاد تجربه ای یکپارچه و واقعی برای مخاطب دارد. با استفاده از ابزارها و تکنیک های مناسب، تولیدکنندگان می توانند اطمینان حاصل کنند که صدا و تصویر به درستی همگام شده اند و تأثیر مطلوبی بر بینندگان خواهند داشت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سدنه
تصویر سدنه
سادن، پرده دارها، حاجب ها، دربان ها، خدمتکارها، تیماردارها، خادمان معبد، خادمان کعبه، جمع واژۀ سادن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دَ)
دهی است از دهستان رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع در 12 هزارگزی باختری گرگان و 3 هزارگزی جنوب شوسۀ گرگان به کردکوی. هوای آن معتدل و مرطوب است و سکنۀآن 235 تن است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباسبافی است. راه فرعی بشوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سُ نُ)
راههای روشن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ نِ)
فیلسوف روم و از مستشاران معاصر نرون قیصر روم و آموزگار وی بود و بعد بحکم وی خودکشی کرد. (ایران باستان ج 3 ص 2431 و 2458). سنک یا سنکای فیلسوف. پسر سنکامارکوس در قرطبه به دنیا آمد. وی مربی نرون امپراطور روم بود. در فلسفه مذاقش با رواقیان موافق است و رسایلی در موعظه و اخلاق دارد که معروف و نفیس است. نقادان کردار او را با گفتارش چندان سازگار نیافته اند، اما بسیاری معتقدند که خوش رفتاری نرون در سالهای اول سلطنت بر اثر تربیت این حکیم بوده است. ولیکن آن امپراطور مخبط سبعیت بر مزاجش غالب بود و فجایعی که مرتکب شد در تواریخ مضبوط و مایۀ حیرت است. ازجمله آنکه بر فضائل و جاه و منزلت و مال و ثروت مربی خود سنکا رشک برد و بدو فرمان داد که رگهای خویش را بگشاید. حکیم که از اطاعت چاره نداشت، به دست خود رشتۀ زندگی خویش را قطع کرد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بهندی شاخ حیوانات است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان حومه شهرستان ساوه. دارای 157 تن سکنه. آب آن از رود خانه خرقان. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. و محل قشلاق چند خانواری از ایل شاهسون بغدادی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
جد ابوالقاسم عمر بن محمد. او و نبیرۀ او محمد بن اسماعیل بن عمر هر دو محدث اند و هر دو معروف به ابن سبنک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ نَ)
دربانان و خادمان، و این جمع سادن است. (غیاث اللغات) (آنندراج) : سدنۀ کعبه، خادمان کعبه. (دهار). جمع واژۀ سادن. رجوع به سادن شود.
- سدنۀ سبعه، هفت خانه ضحاک ساخته بود هر یک بنام یکی از کواکب سبعۀ سیاره و هر یک از آن خانه ها را به سادنی از علما سپرده بود طینقروس بابلی سادن خانه مریخ بود و قیطوار سادن خانه دیگری بود و تینکلوس سادن یکی از خانه ها. هرمس بابلی سادن بیت عطارد بود. (فهرست ابن الندیم ص 377)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
لازم گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج). ملازم شدن. (تاج المصادر بیهقی). لازم گرفتن چیزی را و جدا نشدن از آن. (اقرب الموارد) ، مدت مدیدی در مکانی ماندن. (دزی ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ دِ)
مرد حریص. (منتهی الارب) (آنندراج). المولع بالشی ٔ، چابک دست در کار. (اقرب الموارد) ، بسیار نیزه زننده. الطعان بالرمح. (اقرب الموارد) ، لازم چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). ملازم چیزی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ هَُ)
خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را و دربانی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج). خدمت کردن کعبه. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) ، فروهشتن جامه یا پرده را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ)
پرده یا پرده بازگیر. ج، اسدان. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به سدل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سنک
تصویر سنک
راه های روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدک
تصویر سدک
آزمند، سبکدست، نیزه زن
فرهنگ لغت هوشیار
پرده داری دربانی در خدایخانه یابتخانه، فرو هشتن جامه را پرده پرده بارگیر پرده کجاوه
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی که معمولا در هفت سین گذارند. طرز تهیه: گندم را سه روز در آب خیس کنند سپس در میاورند و در پارچه ای ریزند و در ظرفی گذارند و گاه به گاه پف نم به آن زنند تا وقتی که گندم ریشه زند. سپس آنرا در یک سینی پخش کنند و کناری گذارند تا با اندازه یک سانتیمتر از سر گندم سبزی بیرون زند بعد در چرخ کنند و به شیره آن که با چرخ گرفته شده به مقدار چهار برابر اصلی آرد گندم افزایند. سپس مانند فرنی بهم زنند تا ته نگیرد و نسوزد آنگاه مانند پلو دم کنند و پس از دم کشیدن بردارند و مصرف کنند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سادن، پرده داران زاوران دربانان جمع سادن، پرده داران، خدمت کاران تیمارداران: خواجه وجود... که رحمت از سدنه خوابگاه استراحت اوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینک
تصویر سینک
لگن ظرف شویی، ظرف شویی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
گردوی درشت
فرهنگ گویش مازندرانی
سهم، دانگ، یک ششم از هر چیزی، آدم نامطمئن، آدم دهن لق، نوک پرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
فنی در کشتی محلی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی محلی در کتول و استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی