جدول جو
جدول جو

معنی سدانت - جستجوی لغت در جدول جو

سدانت
پرده داری کردن و خدمت کردن در کعبه یا بت خانه، پرده داری و دربانی و خدمت کعبه
تصویری از سدانت
تصویر سدانت
فرهنگ فارسی عمید
سدانت
(سِ نَ)
سدانه. رجوع به سدانه شود
لغت نامه دهخدا
سدانت
پرده داری کردن (خانه کعبه یا بتخانه)، پرده داری
تصویری از سدانت
تصویر سدانت
فرهنگ لغت هوشیار
سدانت
((سَ نَ))
پرده داری کردن
تصویری از سدانت
تصویر سدانت
فرهنگ فارسی معین
سدانت
پرده داری، حاجبی، حجابت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ کُ)
خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را. (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج) (منتهی الارب) (المصادر زوزنی). پرده داری. (دستوراللغه) ، دربانی نمودن. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
گرم گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ هََ رَ)
لدونت. لینت. نرمی. نرم گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
حاکم نشینی است. در ایالت آردن فرانسه که در کنار مز قرار گرفته و 21750 تن جمعیت دارد. در آنجا صنایع نساجی و بافندگی ماهوت و صنعت استخراج فلزات و تصفیه و استعمال فلزات وکار خانه آبجوسازی وجود دارد. این ایالت زادگاه تورن و ماکدونال است. در ماه مۀ 1940 میلادی باختر این قسمت مرکز مهم عبور و مرور آلمانها قرار گرفته است
لغت نامه دهخدا
(سَ)
پرده. (منتهی الارب) (آنندراج). ستر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخانت
تصویر سخانت
گرم دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدانه
تصویر سدانه
خدمت کردن کعبه را، دربانی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکانت
تصویر سکانت
برنده، قاطع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدان
تصویر سدان
پرده
فرهنگ لغت هوشیار