- سخنران
- خطیب، ناطق، واعظ
معنی سخنران - جستجوی لغت در جدول جو
- سخنران
- سخن راننده
- سخنران
- سخن راننده، ناطق، خطیب
- سخنران
- کسی که در انجمنی یا برای جمعی سخنرانی کند، سخن راننده، زبان آور، ناطق، خطیب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نطق کردن در مجمعی کنفرانس
سخن گفتن برای مردم، نطق کردن، خطبه خواندن، سخنانی که توسط یک نفر در جلسه بیان می شود، جایی که سخنانی ادا می شود و گروهی برای گوش کردن به آن جمع می شوند
نطق کردن، خطبه خواندن، جایی که در آن گروهی برای شنیدن سخنان سخنران حاضر می شوند
Oration, Speech
речь , речь
промова
oracja, przemówienie
discurso
orazione, discorso
oratoria, discurso
oraison, discours
redevoering, toespraak
خطبةٌ , خطابٌ
נְאוּם
nutuk, konuşma
hotuba
การปราศรัย , สุนทรพจน์
বক্তৃতা , ভাষণ
تقریر
شاعر و فصیح زبان
ادیب، سخن شناس، شاعر
گرم داغ روز گرم
احشام