جدول جو
جدول جو

معنی سحلفاء - جستجوی لغت در جدول جو

سحلفاء(سُ حَ)
صورتی از سلحفاء. جمع سحلف. (دزی ج 1 ص 637)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سولفات
تصویر سولفات
هر یک از نمک های اسیدسولفوریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حلفاء
تصویر حلفاء
گیاهی مانند نی با شاخه های باریک و برگ های دراز و نازک که از شاخه های آن حصیر و پرده های حصیری می بافتند، دوخ، دخ، روخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سلحفات
تصویر سلحفات
سنگ پشت، لاک پشت
فرهنگ فارسی عمید
(مُ لِ)
دو ستاره اند که پیش از سهیل طالع شوند و بیننده هریک از آن دو را سهیل گمان برد و قسم یاد کند که اینک سهیل است و دیگری سوگند خورد که سهیل نیست. (منتهی الارب). از آن دو ستاره یکی را حضار و دیگری را وزن نامند. (از ناظم الاطباء). و رجوع به محلفین شود
لغت نامه دهخدا
(شَ صَ)
سوگند خوردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). حلف. محلوفه. (منتهی الارب). محلوف. رجوع به محلوف شود
لغت نامه دهخدا
سولفاتها نمکهای اسید سولفوریک اند و نمکهایی هستند جامد و بیشترسفید یا بی رنگ و بعضی مانند سولفات مس رنگین هستند. بطور کلی رنگ آنها مربوط بفلزشان است. همه سولفاتهادر آب محلول شوند و فقط سولفات سرب و باریم غیر محلولند. سولفاتها بسیار باثبات اند و بر اثر گرمای زیادبسختی تجزیه گردند و در طبیعت بفراوانی یافت شوند. سولفات انواع متعدد دارد: سولفات سود (سولفات دوسود ، سولفات سدیم، سولفات سرب، سولفات فرو، سولفات فریک، سولفات کلسیم، سولفات مس. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
برهنه پا رفتن. (منتهی الارب). پابرهنگی.
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ شِ / شُ مُ دَ)
خلاف آنفاً. سابق بر این
لغت نامه دهخدا
(حَ)
کنیز بی شرم بسیار فریاد. ج، حلف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
حلف. گیاه دوخ. (منتهی الارب). لوخ. گز. (غیاث). گیاهی است که کناره های آن تیز مانند کناره های شاخ درخت خرماست و در آب روید. (از اقرب الموارد). نوعی از بردی است که حصیر و امثال آن از او ترتیب میدهند. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به تذکرۀ ضریر انطاکی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ لَ)
جمع واژۀ حلیف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). سوگندخوردگان. (غیاث) : عبادۀ صامت... را حلفاء بودند از جهودان... گفت: اگر فرمائی تا این جماعت که حلفاء منند... بیارم. (ابوالفتوح رازی). رجوع به حلیف شود
لغت نامه دهخدا
(سُ لَ)
رجوع به سلحفاه و سلحفات شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سحلیات
تصویر سحلیات
در همرنگیان
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی از شیرینی، شکرینه بر غول آردینه افروشه ویلانج خوراکی که بوسیه آرد و روغن و شکر (یا قند و عسل) و مواد دیگر تهیه کنند، شیرینی، جمع حلاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلحفا
تصویر سلحفا
سنگ پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلفات
تصویر سلفات
لاتینی تازی گشته کات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلفان
تصویر سلفان
جمع سلف، جوجه کبکان، جمع سلف، هم زلفان همریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقفاء
تصویر سقفاء
مونث اسقف بلند و خمیده دراز و کوژی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحتاء
تصویر سحتاء
زمین بی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحراء
تصویر سحراء
چشم سرخ چشم خونی، آب تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلفاء
تصویر خلفاء
جمع خلیفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنفاء
تصویر حنفاء
جمع حنیف راست کیشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالفا
تصویر سالفا
پیش از این در گذشته سابق برین سابقا مقابل آنفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرفاء
تصویر حرفاء
جمع حریف، هماوردان جمع حریف همکاران رقیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذفاء
تصویر حذفاء
سیرت، طریقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلحفات
تصویر سلحفات
سنگ پشت لاکپشت، جمع سلاحف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احفاء
تصویر احفاء
برکشیدن، برتری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
کنیز بی شرم و جنجالی، جمع حلیف، هم سوگندان همراهان جمع حلیف هم عهدان هم پیمانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلحفاء
تصویر سلحفاء
سنگ پشت
فرهنگ لغت هوشیار
سولفاتها نمکهایی هستند جامد و بیشتر سفید یا بی رنگ و بمعنی مانند سولفات مس رنگین هستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلتاء
تصویر سلتاء
زن بی برناک برناک نبسته (برناک حنا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلفاء
تصویر حلفاء
((حَ))
گیاهی که از آن حصیر سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سلحفاه
تصویر سلحفاه
((سُ لَ))
سنگ پشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سولفات
تصویر سولفات
سولفات ها نمک هایی هستند جامد، بیشتر سفید یا بی رنگ و بعضی ها رنگین. به طور کلی رنگ آن ها مربوط به فلزشان است. همه سولفات ها در آب حل می شوند و فقط سولفات سرب و باریم غیرمحلولند. در طبیعت به فراوانی یافت می شوند و انواع گوناگون دارند
فرهنگ فارسی معین