جدول جو
جدول جو

معنی سحتوت - جستجوی لغت در جدول جو

سحتوت(سُ)
پست کم روغن. (منتهی الارب). پست کم روغن بسیار آب. (اقرب الموارد). رجوع به سحتیت شود، جامۀ کهنه، بیابان نرم خاک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، چیز کم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ)
زن بی باک. (منتهی الارب). زن ماجنه (شوخ چشم بی باک). (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
پست کم روغن. (منتهی الارب). پست اندک. (اقرب الموارد). رجوع به سحتوت شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
خرمابن که غورۀ آن ریخته باشد. خرمابن که بیفکند بار خویش. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 24 هزارگزی خاوری اهر و 14 هزارگزی شوسۀ اهر به خیاو. هوای آن معتدل مایل به گرمی. دارای 415 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوبات وشغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش وگلیم بافی است. راه آن مالرو است و محل سکنی ایل حاجی علیلو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سحتیت
تصویر سحتیت
کم روغن
فرهنگ لغت هوشیار