- سحتاء
- زمین بی گیاه
معنی سحتاء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
استوار دوختن
بیابان، زمین هموار دشت، زن دراز گوش
چشم سرخ چشم خونی، آب تیره
زن بی برناک برناک نبسته (برناک حنا)
مهر نامه، سرنامه (عنوان نامه)، کاغذ تراش، پوستک پوست نازکی که در پوشنیدن (جلد کردن) به کار رود مهر نامه، عنوان نامه واحد سحاء ه، جمع اسحیه