جدول جو
جدول جو

معنی سحائف - جستجوی لغت در جدول جو

سحائف
(سَ ءِ)
جمع واژۀ سحیفه. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به سحیفه شود
لغت نامه دهخدا
سحائف
جمع سحیفه، پیه پهناها پیه های تهیگاه
تصویری از سحائف
تصویر سحائف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ)
جمع واژۀ سحفه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به سحفه شود
بیماری سل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، کاهش. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(صَ ءِ)
جمع واژۀ صحیفه. (منتهی الارب) (دهار) :
یاقلم را زهره باشد که بسر
برنویسد بر صحائف زآن خبر.
(مثنوی).
، نامه ای که در آن نیکیها و بدیها نویسند:
یا خجلتی و صحائفی قد سودت
و صحائف الابرارفی اشراق.
(از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
شمشیردار. (دهار). مرد با شمشیر، مردزننده بشمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، سوائف
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
ستمگر. جائر، مائل از راستی. ج، حافه، حیّف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ ءِ)
جمع واژۀ سائفه. رجوع به سائفه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ ءِ)
جمع واژۀ سقیفه. رجوع به سقیفه شود
لغت نامه دهخدا
(سَ ءِ)
جمع واژۀ سحابه، ابر. (منتهی الارب). و جمع واژۀ سحاب
لغت نامه دهخدا
(تَ ءِ)
جمع واژۀ تحفه. (آنندراج). تحفه ها و هدیه ها و ارمغانها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صحائف
تصویر صحائف
جمع صحیفه نامه ها کتابها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقائف
تصویر سقائف
جمع سقیفه، تخته های کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحائب
تصویر سحائب
جمع سحابه، ابرها قطعه ای از ابر جمع سحائب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائف
تصویر سائف
شمشیردار شمشیر زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حائف
تصویر حائف
ستمگر، جائر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحاف
تصویر سحاف
بیماری باریک (سل سد در)، جمع سحفه، پیه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحائه
تصویر سحائه
دماغ، پاره ابر، تراشه رندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحائف
تصویر تحائف
جمع تحفه، ره آوردها
فرهنگ لغت هوشیار