روان کردن آب را (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، پر کردن تنور از هیزم برای گرم کردن آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، آتش افروختن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). و در قرآن است: و اذالبحار سجرت (قرآن 6/81). در تفسیر این کلمه بعضی گویند گرم گردید و بعضی گویند پرشد به روان شدن بعضی به بعضی دیگر تا آنکه دریای واحدی تشکیل داد. (از اقرب الموارد) ، منقلب شدن دریا و بلند شدن امواج آن. (از المنجد) ، ناله کردن ناقه. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). در صدای رعد هم بکار برند. (از متن اللغه)
روان کردن آب را (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، پر کردن تنور از هیزم برای گرم کردن آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، آتش افروختن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). و در قرآن است: و اذالبحار سجرت (قرآن 6/81). در تفسیر این کلمه بعضی گویند گرم گردید و بعضی گویند پرشد به روان شدن بعضی به بعضی دیگر تا آنکه دریای واحدی تشکیل داد. (از اقرب الموارد) ، منقلب شدن دریا و بلند شدن امواج آن. (از المنجد) ، ناله کردن ناقه. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). در صدای رعد هم بکار برند. (از متن اللغه)
سر کننده رونده، جاری روان، همه جمیع، باقی چیزی باقی مردم دیگر: شاگردان حروفچین پنج نفر عمله طبع ده نفر سایر هفت نفر، جمع سایرین. توضیح بعضی پندارند که سایر (سائر) در عربی به معنی همه و جمیع است و بمعنی بقیه نیامده. این قول اشتباه است: (السائر الباقی)
سر کننده رونده، جاری روان، همه جمیع، باقی چیزی باقی مردم دیگر: شاگردان حروفچین پنج نفر عمله طبع ده نفر سایر هفت نفر، جمع سایرین. توضیح بعضی پندارند که سایر (سائر) در عربی به معنی همه و جمیع است و بمعنی بقیه نیامده. این قول اشتباه است: (السائر الباقی)