جدول جو
جدول جو

معنی سجسج - جستجوی لغت در جدول جو

سجسج
(سَ سَ)
زمین هموار خوش نه درشت نه نرم، مابین طلوع فجر تا طلوع آفتاب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، هوای خوش نه سردو نه گرم. (منتهی الارب). هوای معتدل نه گرم و نه سرد. (مهذب الاسماء) : صفه الجنه و هوأها السجسج و کذا ظلل الجنه سجسج، ای معتدل لا حرّ و لا قر، و یوم سجسج،روز نه سرد و نه گرم. (منتهی الارب). گویند: یوم سجسج، که نه گرم آزار دهنده باشد و نه سرد:
او قال للریح وهی تعصف کن
علی الوری سجسجاً لما عصفا.
(سندبادنامه ص 67).
نمیرک سلسال و ظلک سجسج.
(از محاسن اصفهان ص 116)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ)
شیر تنک بسیار آب. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(سَ جِ)
آب رنگ برگردانیده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ دد)
برگردیدن آب و تیره شدن آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سجاج
تصویر سجاج
شیر آبکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجس
تصویر سجس
تیرگی آب
فرهنگ لغت هوشیار