ایوب بن ابی تمیمۀ سجستانی. از تابعین است و در سنۀ 131 هجری قمری وفات یافته و بیش از 69 سال عمر داشت. (از تاریخ گزیده ص 244) ابوحاتم، ملقب به سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جشمی سیستانی. رجوع به ابوحاتم سجستانی و روضات الجنات خوانساری ص 324 شود
ایوب بن ابی تمیمۀ سجستانی. از تابعین است و در سنۀ 131 هجری قمری وفات یافته و بیش از 69 سال عمر داشت. (از تاریخ گزیده ص 244) ابوحاتم، ملقب به سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جشمی سیستانی. رجوع به ابوحاتم سجستانی و روضات الجنات خوانساری ص 324 شود
احمد بن عبدالله. از امراء طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست و از حسن تدبیر و فرط کفایت خود بمقامات عالی رسید و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آنجاکه با عمرو بن اللیث در نیشابور مصاف داده او را بشکست و قصد فتح عراق کرد و دراهم و دنانیر بنام خویش سکه زد ولی اجل بزودی هوای استبدادرا از دماغش بیرون برده در سنۀ 268 هجری قمری بدست غلامان خود در نیشابور کشته شد و فتنه او بخوابید و مدت تغلب او هشت سال بود. (از حواشی دکتر معین بر چهارمقالۀ نظامی عروضی ص 69) : سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد و مردی مرد است و کسی برو بر نیاید ما را صواب آن باشد که بزینهار او رویم و بروزگار دولت او زندگانی همی کنیم پس سرکب الکبیر که نام وی ابراهیم بن مسلم بود و ابراهیم بن الیاس بن اسد وابو بلال الخارجی و ابراهیم بن ابی حفص و احمد بن عبدالله الخجستانی و عزیز بن السری این همگنان با یاران و گروه خویش نزدیک یعقوب آمدند. (تاریخ سیستان ص 225)
احمد بن عبدالله. از امراء طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست و از حسن تدبیر و فرط کفایت خود بمقامات عالی رسید و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آنجاکه با عمرو بن اللیث در نیشابور مصاف داده او را بشکست و قصد فتح عراق کرد و دراهم و دنانیر بنام خویش سکه زد ولی اجل بزودی هوای استبدادرا از دماغش بیرون برده در سنۀ 268 هجری قمری بدست غلامان خود در نیشابور کشته شد و فتنه او بخوابید و مدت تغلب او هشت سال بود. (از حواشی دکتر معین بر چهارمقالۀ نظامی عروضی ص 69) : سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد و مردی مرد است و کسی برو بر نیاید ما را صواب آن باشد که بزینهار او رویم و بروزگار دولت او زندگانی همی کنیم پس سرکب الکبیر که نام وی ابراهیم بن مسلم بود و ابراهیم بن الیاس بن اسد وابو بلال الخارجی و ابراهیم بن ابی حفص و احمد بن عبدالله الخجستانی و عزیز بن السری این همگنان با یاران و گروه خویش نزدیک یعقوب آمدند. (تاریخ سیستان ص 225)
منسوب به سیستان، اهل سیستان، یکی از لهجه های مهم ایرانی است که مردم سیستان بدان تکلم کنند، فرهنگ نویسان آنرا یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده اند، ابوریحان بیرونی در صیدنه چند لغت از لهجۀ سیستان قدیم آورده است، (از فرهنگ فارسی معین)
منسوب به سیستان، اهل سیستان، یکی از لهجه های مهم ایرانی است که مردم سیستان بدان تکلم کنند، فرهنگ نویسان آنرا یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده اند، ابوریحان بیرونی در صیدنه چند لغت از لهجۀ سیستان قدیم آورده است، (از فرهنگ فارسی معین)
شهری است بمشرق، معرب سیستان. (آنندراج). ولایت و ناحیه بزرگیست. گویند نام بلوکیست و نام شهرش زرنج است و تا هرات ده روز است و در طرف جنوبی این شهر واقع شده، زمینش ریگزار سرابست و اتصالاً باد میوزد. (از معجم البلدان). اسم شهری است از شهرهای خراسان. (المعرب جوالیقی ص 198). عوام سگستان گفتند و عرب معرب کردند سجستان خواندند. (نزهه القلوب). و سیستان را اصل سگستانست و از این رو به تازی سجستان نویسند که گاف را جیم گردانند. (فارسنامۀ ابن البلخی صص 65- 66) : نه میر خراسان پسندد ورا نه شاه سجستان نه میر خلاف. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 331). سلطان ملک سجستان بگرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). با ده هزار سوار به سجستان رفت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به سیستان شود
شهری است بمشرق، معرب سیستان. (آنندراج). ولایت و ناحیه بزرگیست. گویند نام بلوکیست و نام شهرش زرنج است و تا هرات ده روز است و در طرف جنوبی این شهر واقع شده، زمینش ریگزار سرابست و اتصالاً باد میوزد. (از معجم البلدان). اسم شهری است از شهرهای خراسان. (المعرب جوالیقی ص 198). عوام سگستان گفتند و عرب معرب کردند سجستان خواندند. (نزهه القلوب). و سیستان را اصل سگستانست و از این رو به تازی سجستان نویسند که گاف را جیم گردانند. (فارسنامۀ ابن البلخی صص 65- 66) : نه میر خراسان پسندد ورا نه شاه سجستان نه میر خلاف. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 331). سلطان ملک سجستان بگرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). با ده هزار سوار به سجستان رفت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به سیستان شود