- سجاوندی
- منسوب به سجاوند، منقش کردن کتاب با طلا و شنگرف
معنی سجاوندی - جستجوی لغت در جدول جو
- سجاوندی
- علائمی که در نقطه گذاری متون به کار می رود، (صفت نسبی، منسوب به سجاوند، ناحیه و کوهی در نزدیکی سیستان) از مردم سجاوند، نقش و نگار کردن در صفحۀ کتاب با آب زر و شنگرف
- سجاوندی ((سَ وَ))
- آراستن کتاب با طلا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته سگاوند کوهی در سیستان
مهتری، مولائی، بزرگی، شاهی، سروری
الهی، مربوط به خداوند، بزرگی، پادشاهی، مالکیت
از مردم نهاوند، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی
اهل نهاوند از مردم نهاوند، پرده ایست از موسیقی قدیم (و آن جز (نهاوند) است) : (نماز شام رسید ای بت سمرقندی، بساز چنگ و بزن پرده نهاوندی) (نزاری. جها.: رشیدی)
مالکیت، صاحب بودن، پادشاهی، الوهیت
سکو، صفه
یکی از گوشه های همایون (راست پنجگاه)
صفه بلند که سقف آنرا بستونها افراشته باشند، بالا خانه ای که پیش آن ایوان گشاده باشد
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستافند، ستاویز، ستاوین، خیری،برای مثال جهان جای بقا نیست به آسانی بگذار / به ایوآنچه بری رنج و به کاخ و به ستاوند (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۳)
رواق، صفّه، ستافند، ستاویز، ستاوین، خیری،
پارسی تازی گشته گاوندی پیه بسته گاو
((سُ یا سَ وَ))
فرهنگ فارسی معین
صفه بلندی که سقف آن را به ستون هاافراشته باشند، بالا خانه ای که پیش آن مانند ایوان گشاده باشد
از مردم راوند، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون و راست پنجگاه
با طلا و شنگرف نوشتن قرآن کتاب
با شنگرف و آب و طلا نوشته شدن قرآن و کتاب