جدول جو
جدول جو

معنی سبیکه - جستجوی لغت در جدول جو

سبیکه
زر و سیم گداخته
تصویری از سبیکه
تصویر سبیکه
فرهنگ لغت هوشیار
سبیکه
تکۀ سیم یا زر که آن را گداخته و در قالب ریخته باشند، شمش، شوشۀ زر و سیم، قالب
تصویری از سبیکه
تصویر سبیکه
فرهنگ فارسی عمید
سبیکه
((سَ کَ))
قطعه طلا یا نقره ای که آن را گداخته و در قالب ریخته باشند
تصویری از سبیکه
تصویر سبیکه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ربیکه
تصویر ربیکه
مونث ربیک خرمانک، مسکه چربی شیر که از آن جدا نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبیجه
تصویر سبیجه
گلیم سیاه، شاماکجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبیبه
تصویر سبیبه
یکدسته موی، جامه نازک، راه روش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایکه
تصویر سایکه
یونانی نام همسر کوپید از ایزدان، روان، مغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبیخه
تصویر سبیخه
اندکی پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبیکه
تصویر حبیکه
اختر راه، شکن در موی درزه در جامه در آب، زره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیکه
تصویر تبیکه
ابزار نانوائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمیکه
تصویر سمیکه
ریز ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبیکه
تصویر شبیکه
تور توری تورسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبیکه
تصویر کبیکه
گیاهی شبیه گشنیز با برگ های پهن مایل به سفید، گل های زرد و ساقۀ بلند که معمولاً در کنار آب های جاری می روید
فرهنگ فارسی عمید
یکی از گونه ها آله که می پنداشتند حشرات (از جمله بید) از بوی آن گریزانند شقیق ورد الحب آله ایرانی آله شرقی کبیکنج. توضیح: برخی کتب این گونه آله را با گونه دیگری از آله ها که بنام} زرد مرغک {موسوم است یکی دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبیکه
تصویر لبیکه
در آمیخته نا سره، گروه نا جور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبیک
تصویر سبیک
شوشه زر یا سیم زر گداخته سیم گداخته
فرهنگ لغت هوشیار