سبک قدم. (آنندراج) (غیاث). نیک قدم، زیرا که بلغت مغولیه سوبوک پی، پاو تگین نیکوصورت بود. (سنگلاخ). تکین (شجاع و قهرمان) و تگین بمعنی خوش شکل است. (از چهارمقالۀ نظامی عروضی چ معین). رجوع به فهرست چهارمقاله چ معین شود سبکتکین
سبک قدم. (آنندراج) (غیاث). نیک قدم، زیرا که بلغت مغولیه سوبوک پی، پاو تگین نیکوصورت بود. (سنگلاخ). تکین (شجاع و قهرمان) و تگین بمعنی خوش شکل است. (از چهارمقالۀ نظامی عروضی چ معین). رجوع به فهرست چهارمقاله چ معین شود سبکتکین
ناصرالدین، نام پدر سلطان محمود غزنوی. (آنندراج) (غیاث). مؤسس سلسلۀ غزنویان، او غلامی ترک بود. یکی از بازرگانان خراسان که دارای مال و مکنت فراوان بود سبکتگین را بغلامی خرید و با خود به بخارا برد. سبکتگین توسط نصر حاجی بدربار البتکین حاجب راه یافت، چون البتکین آثار کیاست و فراست در وی دید اورا از نصر حاجی خرید و او را بطخارستان بدربار عبدالملک بن نوح سامانی همراه برد. پس از مدتی اقامت در طخارستان بهمراهی البتکین بغزنین رفت و امارت آنجا بدواً به البتکین و بعد به اسحاق فرزند البتکین رسید وبعد از او امارت به یکی از امراء ترک که مردی ستمگربود رسید. چون او نتوانست در غزنین امارت کند و ناراضیهای فراوان داشت او را گرفته و حکومت را در کف باکفایت سبکتگین سپردند (جمعه 27 شعبان 366هجری قمری). صاحب تاریخ روضهالصفا چنین نقل میکند: ’امیر ناصرالدین غلامی ترک نژاد و مملوک البتکین صاحب جیش خراسان مخصص بفضل الهی، آراسته به آئین سلطنت و پادشاهی، روز کوشش چون شیر همه عنف و بگاه بخش چون ابر بر همه کرم، هنگام داد چون آفتاب تابنده بر وضیع و شریف، بهمت چون دریا که در دهش از کاهش نیندیشد و در تهور مانند سیل که از نشیب و فراز نپرهیزد و رأی او در ظلمت حوادث چون ستارۀ راهنما و تیغ او در مفاصل اعدا چون قضا گره گشای، آثار نجابت و شهامت در شمایل او روشن و پیدا و دلایل یمن و سعادت در حرکت و سکون او هویدا، چون سبکتگین بر مسند سلطنت مستقر شد برای جهاد با کفار راه هندوستان پیش گرفت و در این سفر با شدائد و مصائب و مهالک فراوان روبرو شد، و به کمک طغان بست راگرفت و بر آنجا مستولی شد و ابوالفتح بستی را که در غزارت فضل و فضائل کمال مشهور بود با خود آورد. سبکتگین پس از آنکه مقدار را گرفت و بر ایلک خان حمله کرد و بالاخره او را وادار بدادن ایالت سمرقند بفائق کرد و در این خصوص صلحنامه ای به امضاء جمیع ائمه و بزرگان ماوراءالنهر رسانید (386هجری قمری). امیر ناصرالدین سبکتگین در سال 386 در ده برمل یکی از دهات نزدیک بلخ بدرود حیات گفت. صاحب طبقات ناصری در خصوص صفات سبکتگین آرد: ’امیر سبکتگین مردی عاقل و عادل و شجاع و دیندار و نیکوعهد و صادق القول و بی طمع از مال مردمان و مشفق بر رعیت و منصف بود و هرچه ولاه و امراء و ملوک از اوصاف حمیده بباید حق تعالی او را کرامت کرده بود’. سبکتگین را شش پسر بود بنام اسماعیل و نصر و محمود و حسین و حسن و فیروز. ارشد اولاد او نام محمود داشت، اما سبکتگین در بستر بیماری اسماعیل را که از دختر البتکین بود امارت داد و بجانشینی خود برگزید. (از تاریخ دیالمه و غزنویان عباس پرویز). و رجوع به فهرست تاریخ بیهقی و فهرست تاریخ گزیده و تاریخ الخلفا ص 268، 269 و لباب الالباب ج 1 ص 64، 296، 306 و تاریخ جهانگشا ج 2 ص 2 و فهرست حبیب السیر چ تهران و فهرست مجمل التواریخ و القصص و رودکی سعید نفیسی و فهرست سبک شناسی ج 2 و فهرست تاریخ سیستان شود، در شعر ذیل منظور محمود غزنوی است: ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظر سبکتگین عیب ایاز میکنی. سعدی حاجب معزالدولۀ دیلمی. (تجارب السلف ص 222)
ناصرالدین، نام پدر سلطان محمود غزنوی. (آنندراج) (غیاث). مؤسس سلسلۀ غزنویان، او غلامی ترک بود. یکی از بازرگانان خراسان که دارای مال و مکنت فراوان بود سبکتگین را بغلامی خرید و با خود به بخارا برد. سبکتگین توسط نصر حاجی بدربار البتکین حاجب راه یافت، چون البتکین آثار کیاست و فِراست در وی دید اورا از نصر حاجی خرید و او را بطخارستان بدربار عبدالملک بن نوح سامانی همراه برد. پس از مدتی اقامت در طخارستان بهمراهی البتکین بغزنین رفت و امارت آنجا بدواً به البتکین و بعد به اسحاق فرزند البتکین رسید وبعد از او امارت به یکی از امراء ترک که مردی ستمگربود رسید. چون او نتوانست در غزنین امارت کند و ناراضیهای فراوان داشت او را گرفته و حکومت را در کف باکفایت سبکتگین سپردند (جمعه 27 شعبان 366هجری قمری). صاحب تاریخ روضهالصفا چنین نقل میکند: ’امیر ناصرالدین غلامی ترک نژاد و مملوک البتکین صاحب جیش خراسان مخصص بفضل الهی، آراسته به آئین سلطنت و پادشاهی، روز کوشش چون شیر همه عنف و بگاه بخش چون ابر بر همه کرم، هنگام داد چون آفتاب تابنده بر وضیع و شریف، بهمت چون دریا که در دهش از کاهش نیندیشد و در تهور مانند سیل که از نشیب و فراز نپرهیزد و رأی او در ظلمت حوادث چون ستارۀ راهنما و تیغ او در مفاصل اعدا چون قضا گره گشای، آثار نجابت و شهامت در شمایل او روشن و پیدا و دلایل یمن و سعادت در حرکت و سکون او هویدا، چون سبکتگین بر مسند سلطنت مستقر شد برای جهاد با کفار راه هندوستان پیش گرفت و در این سفر با شدائد و مصائب و مهالک فراوان روبرو شد، و به کمک طغان بُست راگرفت و بر آنجا مستولی شد و ابوالفتح بُستی را که در غزارت فضل و فضائل کمال مشهور بود با خود آورد. سبکتگین پس از آنکه مقدار را گرفت و بر ایلک خان حمله کرد و بالاخره او را وادار بدادن ایالت سمرقند بفائق کرد و در این خصوص صلحنامه ای به امضاء جمیع ائمه و بزرگان ماوراءالنهر رسانید (386هجری قمری). امیر ناصرالدین سبکتگین در سال 386 در ده برمل یکی از دهات نزدیک بلخ بدرود حیات گفت. صاحب طبقات ناصری در خصوص صفات سبکتگین آرد: ’امیر سبکتگین مردی عاقل و عادل و شجاع و دیندار و نیکوعهد و صادق القول و بی طمع از مال مردمان و مشفق بر رعیت و منصف بود و هرچه ولاه و امراء و ملوک از اوصاف حمیده بباید حق تعالی او را کرامت کرده بود’. سبکتگین را شش پسر بود بنام اسماعیل و نصر و محمود و حسین و حسن و فیروز. ارشد اولاد او نام محمود داشت، اما سبکتگین در بستر بیماری اسماعیل را که از دختر البتکین بود امارت داد و بجانشینی خود برگزید. (از تاریخ دیالمه و غزنویان عباس پرویز). و رجوع به فهرست تاریخ بیهقی و فهرست تاریخ گزیده و تاریخ الخلفا ص 268، 269 و لباب الالباب ج 1 ص 64، 296، 306 و تاریخ جهانگشا ج 2 ص 2 و فهرست حبیب السیر چ تهران و فهرست مجمل التواریخ و القصص و رودکی سعید نفیسی و فهرست سبک شناسی ج 2 و فهرست تاریخ سیستان شود، در شعر ذیل منظور محمود غزنوی است: ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظر سبکتگین عیب ایاز میکنی. سعدی حاجب معزالدولۀ دیلمی. (تجارب السلف ص 222)
عمادالدوله ساوتکین. سرهنگی از سرهنگان الب ارسلان بن داود سلجوقی است. رجوع به اخبار الدوله السلجوقیه ص 30، 31، 44، 56، 57، 58، 61، 63، و کتاب النقض ص 47 و سوتکین شود
عمادالدوله ساوتکین. سرهنگی از سرهنگان الب ارسلان بن داود سلجوقی است. رجوع به اخبار الدوله السلجوقیه ص 30، 31، 44، 56، 57، 58، 61، 63، و کتاب النقض ص 47 و سوتکین شود
ابن ناصرالدین سبکتکین، سپهسالار خراسان بود از قبل برادرش سلطان محمود بن سبکتکین، وی به سال 412 درگذشت. به روایتی فردوسی و عنصری به وساطت این امیر به دربار سلطان محمود غزنوی راه یافتند. (از تاریخ ادبیات ایران، دکتر صفا ج 1 ص 266)
ابن ناصرالدین سبکتکین، سپهسالار خراسان بود از قبل برادرش سلطان محمود بن سبکتکین، وی به سال 412 درگذشت. به روایتی فردوسی و عنصری به وساطت این امیر به دربار سلطان محمود غزنوی راه یافتند. (از تاریخ ادبیات ایران، دکتر صفا ج 1 ص 266)