جدول جو
جدول جو

معنی سبک - جستجوی لغت در جدول جو

سبک
شیوه، سایاگ
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ واژه فارسی سره
سبک
سخیف
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ واژه فارسی سره
سبک
سبک سینمایی (Cinematic Style) شیوه ی استفاده از تکنیک های سینمایی مشخص که معمولا برای فیلمسازان بزرگ منحصر به فرد است و می تواند فیلم یا گروهی از فیلمهای هم شکل را پدید آورد.
سبک کارگردان یعنی روش یا نحوه ی خاصی که یک کارگردان در ساخت فیلم یا اثر هنری دیگر به کار می برد. هر کارگردان از طریق انتخاب هنری، فنی و نظریه ای خود، یک سبک منحصر به فرد برای ایجاد احساسات، تاثیرگذاری بر بیننده، و بیان موضوعات خود توسعه می دهد.
برخی از اصطلاحات معروف درباره ی سبک کارگردانی شامل موارد زیر هستند:
۱. فتوسیب (Photogénie): این اصطلاح توسط سرژی ایزنشتین مطرح شد و به معنای توانایی یک فیلم برای نمایش و برجسته سازی زیبایی های واقعیت است.
۲. نئو رئالیسم (Neorealism): این جریان در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در ایتالیا ظهور کرد و بیانگر نمایش واقعیت های اجتماعی و انسانی بدون استفاده از دست کاری بیش از حد به منظور تولید احساسات شدید است.
۳. بازتاب گرایی (Reflectionism): این سبک مرتبط با کارگردانانی است که از تاریخ، فرهنگ و اندیشه های خود برای نمایش دادن اتفاقات و موضوعات معاصر استفاده می کنند.
سبک کارگردانی یک کارگردان نقش بسیار مهمی در تعریف و شکل دهی به اثرات او دارد و اغلب می توان از این سبک ها برای تفکر در مورد انواع مختلف داستان ها، شخصیت ها، و موضوعات در فیلم ها و سایر آثار هنری استفاده کرد.
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
سبک
کلمات را بطرز نیکو تلفیق کردن و آراستن خلاف سنگین، کم وزن آزمایش، سیمگدازی ریخته گری در تازی با این دو آرش به کار می رود در فارسی: ، روش روال، ریخت فلز ذوب شده را در قالب ریختن، طرز روش شیوه، روشی خاص که شاعر یا نویسنده ادراک و احساس خود را بیان کند طرز بیان ما فی الضمیر. یا سبک ترکستانی. اصطلاح نادرستی است به جای سبک خراسانی. یا سبک خراسانی. سبکی است که شاعران خراسان بزرگ در عهد سامانی غرنوی سلجوقی و خوارزمشاهی تعقیب میکردند از جمله نمایندگان این سبک رودکی شهید بلخی عنصری فرخی منوچهری و انوری را باید نام برد. یا سبک عراقی. سبکی که شاعران عراق معجم از قرن ششم به بعد تعقیب کردند. از جمله نمایندگان این سبک جمال الدین اصفهانی و کمال الدین خلاق المعانی هستند. یا سبک هندی. سبکی که گویندگان فارسی زبان ایران و هند در روزگار صفویان دنبال میکردند. از نمایندگان این سبک صائب عرفی و کلیم میباشد. توضیح تقسیم سبک شعر فارسی به صور فوق جنبه علمی ندارد. کم وزن خفیف مقابل سنگین ثقیل، چست چالاک، شخص بی وقار، مجرد بی تعلق، تند زود سریع
فرهنگ لغت هوشیار
سبک
مقابل گران و سنگین، خفیف، کم وزن، برای مثال هرکه را کیسه گران، سخت گرانمایه بود / هر که را کیسه سبک، سخت سبکسار بود (منوچهری - ۳۰)
چست، چالاک، چابک، کنایه از راحت، آسان، برای مثال از فراز آمدی سبک به نشیب / رنج بینی که بر شوی به فراز (مسعودسعد - ۲۵۱)
دارای وزنی کمتر از انتظار، ویژگی غذای زود هضم، مقابل سخت، ویژگی آبی که نمک دارد،
کنایه از بی اهمیت، ویژگی رفتار مخالف هنجار، بدون وقار و سنگینی، جلف،
کنایه از خوش یمن، مبارک مثلاً دست سبک، کنایه از آسان، کم زحمت،
ویژگی وسیله ای که در قیاس با انواع دیگر آن دارای وزن، گنجایش یا تجهیزات کمتری است مثلاً اسلحۀ سبک،
شتابان، برای مثال به تندی سبک دست بردن به تیغ / به دندان برد پشت دست دریغ (سعدی - ۱۴۷) خوار و خفیف
سبک سنگین کردن: سبک و سنگین کردن، چیزی را با دست تکان دادن و سبک و سنگینی آن را آزمودن، کنایه از بها و ارزش چیزی را دید زدن، کنایه از خوب و بد چیزهایی را سنجیدن و چیزهای خوب را بر گزیدن
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ فارسی عمید
سبک
((سَ بُ))
کم وزن، چست، چالاک، شخص بی وقار، مجرد، زود، بی درنگ، سبکبال، بی غم
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ فارسی معین
سبک
((سَ بْ))
طرز، شیوه، روشی خاص که هنرمند ادراک و احساس خود را بیان می کند، فلز ذوب شده را در قالب ریختن
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ فارسی معین
سبک
طرز، روش، شیوه، در علوم ادبی روش یا شیوۀ خاص شاعر یا نویسنده برای بیان مطالب و افکار خود مانند طرز جمله بندی، استعمال الفاظ و ترکیبات، چگونگی تعبیرات و بیان مضامین مثلاً سبک خراسانی، سبک عراقی، سبک هندی
تصویری از سبک
تصویر سبک
فرهنگ فارسی عمید
سبک
Light, Style
تصویری از سبک
تصویر سبک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سبک
стиль
دیکشنری فارسی به روسی
سبک
легкий
دیکشنری فارسی به روسی
سبک
Stil
دیکشنری فارسی به آلمانی
سبک
leicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
سبک
стиль
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سبک
легкий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سبک
styl
دیکشنری فارسی به لهستانی
سبک
lekki
دیکشنری فارسی به لهستانی
سبک
风格
دیکشنری فارسی به چینی
سبک
轻的
دیکشنری فارسی به چینی
سبک
estilo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سبک
leve
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سبک
stile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سبک
leggero
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سبک
estilo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سبک
ligero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سبک
style
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سبک
léger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سبک
stijl
دیکشنری فارسی به هلندی
سبک
licht
دیکشنری فارسی به هلندی
سبک
शैली
دیکشنری فارسی به هندی
سبک
हल्का
دیکشنری فارسی به هندی
سبک
gaya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سبک
ringan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سبک
أسلوبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
سبک
خفيفٌ
دیکشنری فارسی به عربی