جدول جو
جدول جو

معنی سبوند - جستجوی لغت در جدول جو

سبوند
(سِ بُنْ / سَ)
ریموند د. دکتر و فیلسوف اسپانیایی که در حدود 1435م. در تولوز متولد شد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساوند
تصویر ساوند
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی کرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبوند
تصویر آبوند
آوند، ظرف آب، کوزه، آبخوری
فرهنگ فارسی عمید
میلۀ توخالی که در زخم فروبرند تا مقداری از آن را بیرون بیاورند و ببینند از چه نوع است، لوله ای باریک که برای داخل کردن مایعی به بدن یا خارج ساختن مایعی از بدن مانند بیرون کشیدن ادرار از مثانه به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(بُ وَ / وِ)
مرد آهسته.
لغت نامه دهخدا
(بُ وُ)
نرمی و ملایمت و مسالمت و حلم. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). آهستگی. (برهان) (جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(سَگْ وَ)
نام یکی از طوایف ایل پشتکوه از ایلات کرد ایران است که شامل شعب ذیل میباشد سگوند حاجی علیخانی. سگوند رحیم خانی. پاپی. جودکی. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68)
لغت نامه دهخدا
(سَگْ وَ)
نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد، این دهستان در جنوب بخش واقع و محدود است از خاور به بخش دورود، از باختر به دهستان ده پیر بخش حومه، از شمال بکوه بلومان، از جنوب به بخش پاپی. موقعیت طبیعی کوهستانی و جلگه و هوای قسمتی از دهستان معتدل و قسمت دیگر که در دامنۀ کوه ها واقع گردیده سردسیرمیباشد آب از سرابهای وفائی، طویله، شاه وزکه و باقله که تشکیل رود آبستان را میدهد. مرتفعترین قلل جبال در این دهستان کوه های شاه ماران میان روکان - کمرسیاه بلومان و کنگرزه است. مراتع مرغوبی در سینه و دامنۀ دهستان وجود دارد. این ده از 35 آبادی تشکیل گردیده، جمعیت آن در حدود 6600 تن است. قراء مهم آن عبارتند از کریم آباد، باده، کیان پائین و ساکنین از طایفۀ سگوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
قافیه و وزن شعر. (ناظم الاطباء). مصحف ’پساوند’، در نسخۀ میرزا نام صفه ای باشد و در نسخۀ وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ستون برافراشته باشند و در تحفه صفۀ بالا باشد یعنی رواق
لغت نامه دهخدا
(وَ)
ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. واقع در 38 هزارگزی شمال باختری راور و 4 هزارگزی شمال راه فرعی راور بکوهبنان و دارای 2 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
ظرف آب، و ظاهراً آوند مخفف این کلمه است
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوند
تصویر سوند
میله جراحی جهت بیرون کشیدن ادرار از مثانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبوند
تصویر آبوند
ظرف آب آوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبوند
تصویر آبوند
((وَ))
ظرف آب، آوند
فرهنگ فارسی معین
میل، میله، لوله (ابزارپزشکی)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی در قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
شاخه های انعطاف پذیر توت یا لرگ که با آن دهنه ی کیسه را محکم
فرهنگ گویش مازندرانی