جدول جو
جدول جو

معنی سبعون - جستجوی لغت در جدول جو

سبعون
هفتاد، هفت ده تا، عدد «۷۰»
تصویری از سبعون
تصویر سبعون
فرهنگ فارسی عمید
سبعون
(سَ)
هفتاد. (منتهی الارب). با معدود مذکر و مؤنث مساوی رفع آن به واو و نصب وجر آن به یاست. (از اقرب الموارد) : ثم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه. (قرآن 32/69)
لغت نامه دهخدا
سبعون
(سَ)
عبدالله بن سبعون. محدث است. (منتهی الارب). از ابی نصر عبیدالله بن سعید وائلی السجزی بمکه و ابی الحسن بن صخرنقل حدیث کرده و از او ابوالقاسم اسماعیل بن عبدالسلام حدیث روایت کرده. وی در بغداد سکونت داشته و بسال 429 هجری قمری در بغداد وفات یافت. (از تاج العروس). واژه محدث در علم حدیث به کسی اطلاق می شود که توانایی بررسی و نقد حدیث را داراست. این افراد با استفاده از دانش وسیع در زمینه راویان، طبقات مختلف آنان، و شواهد مختلف، صحت یا سقم یک روایت را تعیین می کنند. محدثان با برقراری استانداردهای دقیق علمی، به مسلمانان کمک کردند تا از احادیث صحیح بهره برداری کنند و از اشتباهات جلوگیری نمایند.
محمد بن سبعون مقری مکی است. (منتهی الارب) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
سبعون
هفتاد
تصویری از سبعون
تصویر سبعون
فرهنگ لغت هوشیار
سبعون
((سَ))
عدد هفتاد
تصویری از سبعون
تصویر سبعون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبعین
تصویر سبعین
هفتاد، برای مثال ظهر و بطن است و بطن بطن یقین / همچنین تا به سبع یا سبعین (جامی۱ - ۱۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
(مُ بِ)
جمع واژۀ مسبع که نعت فاعلی است از مصدر اسباع. رجوع به مسبع و اسباع شود، مردمی که شتران آنها وارد ’سبع’ یا هفتمین روز خود شده باشند. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ عَ)
مثنای سبع است. (از منتهی الارب) :
و کیف اخاف الناس و اﷲ قابض
علی الناس و السبعین فی راحه اﷲ.
فرزدق (از منتهی الارب).
، هفت آسمان. هفت زمین. (از منتهی الارب). رجوع به سبع شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
هفتاد. (آنندراج) (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
قریه ای است در باب حلب. (معجم البلدان). دهی است بحلب که سیف الدوله به متنبی عطا کرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
از دیه های طبرش. (تاریخ قم ص 139)
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ)
جایگاهی است در دیار بکر. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(سَ نَ اَ فَنْ)
هفتاد هزار
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبعین
تصویر سبعین
هفتاد هفتاد سبعون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبعین
تصویر سبعین
((سَ))
عدد هفتاد
فرهنگ فارسی معین
نام آبادی از دهستان فیروزجاه بابل
فرهنگ گویش مازندرانی