جدول جو
جدول جو

معنی سبعلل - جستجوی لغت در جدول جو

سبعلل
(سَ بَ لَ)
بی باک: رجل سبعلل، مرد بی باک. (منتهی الارب). سبهلل. (اقرب الموارد). و رجوع به سبهلل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ بَ لَ)
جاء سبهللاً، بی سلاح و بی هیچ چیز دیگر آمد، یا متکبرانه و بی پروانه آید، یا آمد نه برای کار دنیا و نه برای کار آخرت. و منه الحدیث: لاکره ان اری احدکم سبهللاً، و یقال: هو یمشی سبهللاً، یعنی بیهوده آمد و شد کرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ لَ)
مرد بی سلاح و هیچ چیز. (منتهی الارب). اتانا سبغللاً، لا شی ٔ معه و لا سلاح علیه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَلَ)
دختر. (منتهی الارب). سبحل. (اقرب الموارد)، خیک ضخیم. (منتهی الارب). سبحل. (س ب ) . (اقرب الموارد). و رجوع به سبحل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبهلل
تصویر سبهلل
بی زینه (زینه سلاح) بی جنگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار