جدول جو
جدول جو

معنی سبزته - جستجوی لغت در جدول جو

سبزته
(سَ تَهْ)
معشوق سبزفام و آنچه بظاهر سبز و در باطن سرخ باشد چون حنا و بان. (آنندراج) :
چون نباشد سبزته گلگون رخ سبزان هند
کم ز ابر دیده خون در پایشان مالیده ام.
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزه
تصویر سبزه
(دخترانه)
سبزه وار، چمن زار، گندمگون، گیاهی که به صورت خودرو در جایی سبز شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سبزده
تصویر سبزده
آسمان، سبزتشت، سبزکوشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزه
تصویر سبزه
گیاه تازه و سبز که از زمین چیده نشده باشد، گیاه نورسته، گیاه تازه روییده، برای مثال این سبزه که امروز تماشاگه ماست / تا سبزۀ خاک ما تماشاگه کیست (خیام - ۶۷) چمن، برای مثال رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید (حافظ - ۴۶۴)
نوعی کشمش سبز رنگ، کشمش سبز، کسی که چهره اش اندکی تیره و به رنگ گندم باشد، گندمگون،
گیاه سبز زینتی که پیش از عید نوروز برای سفرۀ هفت سین در ظرف کوچکی می رویانند
سبزۀ بهار: گیاهان و سبزی های فصل بهار، زمین سبز و خرم در فصل بهار، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، سبزبهار، برای مثال بر سبزۀ بهار نشینی و مطربت / بر سبزۀ بهار زند «سبزۀ بهار» (منوچهری - ۴۰)
سبزه در سبزه: سبزه زارهای پیوسته به هم، سبزه زار وسیع و پرگیاه، برای مثال دید نزهتگهی گران پایه / سبزه در سبزه، سایه درسایه (نظامی۴ - ۵۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دِهْ)
کنایه از آسمان است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
بز. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). گلۀ بز. (ناظم الاطباء) ، زمانۀ دراز. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
شهر مشهوری است از شهرهای مرکزی بلاد مغرب. لنگرگاهش بهترین لنگرگاهی است در ساحل درکه در یک قطعۀ خاکی واقع شده و درمقابل جزیره اندلس است. در طرف گذرگاه واقع شده و نهر مستحکم و استواری است مانند مهدیه که در افریقا واقع شده است. (معجم البلدان). شهری است در مراکش. (ابن بطوطه). شهری است نزدیک جبل الطارق. (ابن جبیر). شهر معروف سبته واقع بر ساحل جنوبی مدیترانه محاذی جبل الطارق که بر ساحل شمالی تنگۀ معروف به همین نام است واقع شده است. (حاشیۀ شدالازار ص 474). رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 25، 33، 54، 56، 63، 64، 65، 67، 68، 81، 157، 184، 185، 200، 218، 219، 242، 453 و ج 2 ص 25، 36، 90، 155، 314، 317، 319، 328 شود
شهری مشهور از قواعد بلادمغرب مقابل جزیره اندلس. (معجم البلدان). مقابل تنگۀ جبل الطارق.
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبزده
تصویر سبزده
آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزه
تصویر سبزه
گیاه خودروی نورسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبته
تصویر سبته
پاره ای از زمان، زمانه دراز، بز
فرهنگ لغت هوشیار
اسمر، سبزچهره، سیه چرده، سبزه رو، گندمگون
متضاد: سپیدپوست، چمن، علف، گیاه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوردن سبزه به خواب به وقت خود، دلیل بر زهد و ورع کند. محمدبن سیرین گوید: دیدن سبزه، دلیل بر سلامتی بود. اگر بیند در میان سبزه زار است، دلیل بر نیکوئی احوال و عاقبت کار او است و ثواب آخرت باید و سبزه زار را هر چند سبزتر و پاکیزه تر بیند و داند که ملک اوست، دلیل کند بر پاکی دین و ورع او. اگر بیند که سبزه زار زرد و پژمرده است، تاویلش به خلاف این بود. اگر دید سبزه زار ملک دیگران است، دلیل که او را صحبت با کسانی افتد که پارسا و با ورع باشند. اگر به خلاف این بیند، دلیل که صحبت او با ناکس افتد. جابر مغربی
سبزه در خواب دین باشد، خاصه در وقت آن. اگر بیند که زمینی داشت و در آن سبزه بسیار داشت، دلیل است بر ستر و پاکدینی او. اگر بیند که در آن زمین نباتهای مجهول بود، که آن را نشناخت و در آن به تعجب نگاه می کرد و دانست آب و زمین ملک او است این جمله، دلیل بر دین و دیانت و پرهیزکاری باشد. اگر بیند در آن زمین گیاههای معروف بود، چون سیب و غیر آن دلیل کند بر فراخی نعمت و روزی حلال. اگر بیند سبزه تلخ و مجهول بود، تاویلش به خلاف این باشد. اگر بیند که سبزه معروف است و میخورد و به طعم شیرین است، دلیل کند بر فراخی نعمت و روزی حلال. محمد بن سیرین
سبزه درخواب بر چهاروجه بود. اول: راه اسلام. دوم: دین. سوم: اعتقاد پاک. چهارم: ورع و پرهیزکاری.
فرهنگ جامع تعبیر خواب