جدول جو
جدول جو

معنی سبزآب - جستجوی لغت در جدول جو

سبزآب
(سَ)
آبی که با پیدا شدن نباتات ذره بینی بسبزی زند. آبی که برای خزه رنگ سبزی گردانیده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سبزآب
(سَ)
قریه ای است بفاصله 2812 بر در جنوب شرق قلعۀ سرکاری بامیان متعلق به حکومت اعلی پروان که بخط 65 درجه و 59 دقیقه و 55 ثانیۀ طول البلد شرقی و 34 درجه و 42 دقیقه و 46 ثانیۀ عرض البلدشمالی واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی افغانستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آبی که به واسطۀ وجود خزه ها و گیاه های ذره بینی سبز رنگ شده باشد، آب سبز
فرهنگ فارسی عمید
(سَ بَ / بِ)
طحلب. (تفلیسی)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است جزء دهستان سبزچلو از بخش وفس شهرستان اراک واقع در 12 هزارگزی جنوب باختری کمیجان و 3 هزارگزی راه مالرو عمومی. هوای آنجا سرد و دارای 129 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آنجا غلات، انگور، و شغل اهالی زراعت و گله داری است، قالیچه نیز میبافند. راه آن مالرو است و از خروبیک اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان یک مهۀ بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز واقع در 40 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان و 2 هزارگزی خاور راه شوسۀ مسجد سلیمان به هفت گل. هوای آن گرم و دارای 700 تن سکنه است. آب آنجا از گلگیر تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه هفت لنگ بختیاری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
موضعی است بفاصله 97/5 کیلومتر در شمال شهر غزنی مربوط بحکومت اعلی غزنی که بخط 37 درجه و 57 دقیقه و 34 ثانیۀ طول البلد شرقی و 33 درجه و 59 دقیقه و 39 ثانیۀ عرض البلد شمالی واقع است. (فرهنگ جغرافیایی افغانستان)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران به اهواز. این محل در 691 هزارگزی تهران و 16 هزارگزی جنوب باختری اندیمشک واقع است. ساکنین آن کارمند راه آهن میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا