جدول جو
جدول جو

معنی سبر - جستجوی لغت در جدول جو

سبر
ریش آزمای، آزمودن زخم، ژرفاسنجی شیربیشه، نهاد بن، رنگ رخسار بارشک مرغکی از تیره مرغبارانیان ننگ، دشمنی، خوبی، مانندگی، ریخت، زیبایی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبره
تصویر سبره
بامداد خنک
فرهنگ لغت هوشیار
نام درختی در جنگلهای ایران که چوب آنرا زغال کنند و برگش را برای پوشش بامها بکار برند و میوه اش برای تغذیه گاوها است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبره المتوسط
تصویر سبره المتوسط
بارش میانک مرغکی از تیره مرغبارانیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبروت
تصویر سبروت
ریدک مکیاز، نیازمند درویش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبرغوله
تصویر سبرغوله
لاتینی تازی گشته هرزک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبرجه
تصویر سبرجه
لاپوشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبرات
تصویر سبرات
جمع سبره، بامدادان خنک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحر
تصویر سحر
(دخترانه)
صبح، آغاز روز، زمان قبل از سپیده دم، صبح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سبا
تصویر سبا
(دخترانه)
نام شهری در یمن که بلقیس ملکه انجا بوده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خبر
تصویر خبر
آگهی، تازه، پیام، رسیده، نوداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زبر
تصویر زبر
آتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
توده و اجتماع ذرات بخار آب مخلوط با ذرات و قطرات بسیار ریز آب معلق در جو که بیشتر بباران مبدل گردد سحاب میغ غیم غمام. یا ابر آذر ابر آذرماه ابری که در ماه آذر بر آید. یا ابر بهار ابر بهاری. ابری که در فصل بهار پدید آید. یا ابر آزاری. ابر بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسر
تصویر بسر
خرمای تازه نارس
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ببر پستانداری از تیره گربه ها جزو راسته گوشتخواران که بیشتر در آسیای مرکزی و جنوبی پراکنده است. بدن این حیوان در قسمت پشت و پلو و اندامها برنگ نارنجی زیباست و بتدریج ناحیه زیر شکم بسفیدی میگراید و زیر گردن و گونه ها نیز سفید است. ضمنا روی بدن حیوان خطوط سیاه رنگ نواری شکل بفواصل مختلف دیده میشود. بیدستر وبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذبر
تصویر ذبر
نامه، صحیفه، کتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سطر
تصویر سطر
رج، رده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سحر
تصویر سحر
سپیده دم، جادو، پگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سبک
تصویر سبک
شیوه، سایاگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سبع
تصویر سبع
دد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ستبر
تصویر ستبر
ضخیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سبو
تصویر سبو
قدح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سبک
تصویر سبک
سخیف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سار
تصویر سار
راس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سبک
تصویر سبک
سبک سینمایی (Cinematic Style) شیوه ی استفاده از تکنیک های سینمایی مشخص که معمولا برای فیلمسازان بزرگ منحصر به فرد است و می تواند فیلم یا گروهی از فیلمهای هم شکل را پدید آورد.
سبک کارگردان یعنی روش یا نحوه ی خاصی که یک کارگردان در ساخت فیلم یا اثر هنری دیگر به کار می برد. هر کارگردان از طریق انتخاب هنری، فنی و نظریه ای خود، یک سبک منحصر به فرد برای ایجاد احساسات، تاثیرگذاری بر بیننده، و بیان موضوعات خود توسعه می دهد.
برخی از اصطلاحات معروف درباره ی سبک کارگردانی شامل موارد زیر هستند:
۱. فتوسیب (Photogénie): این اصطلاح توسط سرژی ایزنشتین مطرح شد و به معنای توانایی یک فیلم برای نمایش و برجسته سازی زیبایی های واقعیت است.
۲. نئو رئالیسم (Neorealism): این جریان در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در ایتالیا ظهور کرد و بیانگر نمایش واقعیت های اجتماعی و انسانی بدون استفاده از دست کاری بیش از حد به منظور تولید احساسات شدید است.
۳. بازتاب گرایی (Reflectionism): این سبک مرتبط با کارگردانانی است که از تاریخ، فرهنگ و اندیشه های خود برای نمایش دادن اتفاقات و موضوعات معاصر استفاده می کنند.
سبک کارگردانی یک کارگردان نقش بسیار مهمی در تعریف و شکل دهی به اثرات او دارد و اغلب می توان از این سبک ها برای تفکر در مورد انواع مختلف داستان ها، شخصیت ها، و موضوعات در فیلم ها و سایر آثار هنری استفاده کرد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از زبر
تصویر زبر
بالا باشد که بعربی فوق گویند درشت، ناهموار، خشن
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست سیاه و خوش آواز که خالهای سفید ریزه دارد و مرغ ملخ خوار نوعی از آنست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابر
تصویر سابر
شمشیر، تیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبع
تصویر سبع
جزئی از هفت، یک هفتم از چیزی حیوان درنده، دد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبطر
تصویر سبطر
رسا، تیز هوش، چالاک، یازیده دراز، فرو هشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبط
تصویر سبط
فرزند زاده، پسر پسر، فرزند فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز که رنگ آن مانند علف و برگهای درخت در فصل بهار باشد، توضیح سبز یکی از رنگهای فرعی است ولی در عکاسی اصلی است و آن رنگی است که از ترکیب دو رنگ اصلی زرد و آبی بدست آید. یا سبز سیر. اگر زرد و آبی بسیار سیر را با هم مخلوط کنند سبز سیر به دست آید. یا سبز علفی. اگر زرد و آبی را طوری مخلوط کنند که زرد آن بیشتر باشد علفی میشود، شاداب تر و تازه (درخت و جز آن) مقابل خشک، شمشیر، خنجر، سبز چهره، معشوق. یا خط سبز. موی اندک که بر پشت لب و روی نوجوانان روییده شود
فرهنگ لغت هوشیار
ظرفی باشد از چوبهای باریک و نیز طبقی که در آن میوه و گل می گذارند و آنرا تفت هم میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبخ
تصویر سبخ
خواب ژرف، دور شدن، تن آسانی شوره زار
فرهنگ لغت هوشیار
دعا ذکر، مهره های برشته کشیده که به هنگام ذکر و تسبیح گفتن در دست گیرند و بدان عدد اذکار را نگاهدارند تسبیح
فرهنگ لغت هوشیار