جدول جو
جدول جو

معنی سبدز - جستجوی لغت در جدول جو

سبدز
(سَ دَ)
این کلمه نام سبزی یا گیاهی است که غیرخودرو بوده و در تاریخ قم در دو مورد آمده و مؤلف آن ردیف شنبلیده و کسن که کرسنه و گاودانه باشد آورده و ظاهراً احتمال میرود که مصحف ’شبدر، شفدر’ باشد که گیاهی است که حیوان بیشتر خورد: شنبلیده و کسن و سبدز در همه رستاقها بهر جریبی نه درهم و دانگی. (تاریخ قم ص 119). شنبلیده و کسن وسبدز در همه رساتیق نه درهم. (تاریخ قم ص 112)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبز
تصویر سبز
هر چیزی که به رنگ برگ درخت و گیاه تازه باشد، رنگی که از ترکیب رنگ آبی و رنگ زرد به دست آید
سبز شدن: به رنگ سبز درآمدن، رنگ سبز به خود گرفتن، برای مثال آبی که ماند در ته جو سبز می شود / چون خضر زینهار مکن اختیار عمر (صائب) کنایه از روییدن گیاه، برآمدن گیاه از زمین، کنایه از برگ درآوردن درخت، برای مثال هوا مسیح نفس گشت و خاک نافه گشای / درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد (حافظ - ۳۵۸)
سبز کردن: رنگ سبز به چیزی زدن، به رنگ سبز درآوردن، کنایه از رویانیدن، کاشتن و رویانیدن گیاه، برای مثال یک زمان چون خاک سبزت می کند / یک زمان پر باد و گبزت می کند (مولوی - ۵۴۵)
فرهنگ فارسی عمید
ظرفی که از شاخه های نازک درخت می بافند برای حمل میوه یا چیز دیگر، زنبیل
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
نام شهری است در توران در نواحی سمرقند. (غیاث). قریه ای است 52 کیلومتر در جنوب شرق شین دند مربوطبولایت هرات که بخط 62 درجه و 9 دقیقه و 46 ثانیۀ طول البلد شرقی و 33 درجه و 6 دقیقه و 47 ثانیۀ عرض البلد شمالی واقع است. (فرهنگ جغرافیایی افغانستان ص 393). رجوع به حبیب السیر ج 3 چ تهران ص 602 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
گرگ. (منتهی الارب). ذئب. (اقرب الموارد) ، بلا: هو سبد اسباد، یعنی او بسیار حیله کرد و بد بلا است در دزدی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سُ بَ)
منسوب است به سبد که بطنی است از قبیس. (الانساب سمعانی) (لباب الانساب ص 528)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
منسوب به سبد: کلاه سبدی
لغت نامه دهخدا
ظرفی باشد از چوبهای باریک و نیز طبقی که در آن میوه و گل می گذارند و آنرا تفت هم میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره پروانه واران که یکساله یا دوساله است و برخی گونه های پایا نیز دارد. برگهایش مرکب از سه برگچه است. گلهایش سفید و یا صورتی رنگند و برخی گونه ها نیز دارای گلهای ارغوانیند و به ندرت دارای گل زرد می باشد گل آذینش خوشه یی کروی است. در حدود 150 گونه از این گیاه شناخته شده که همه مصرف علوفه دارند و جزو گیاهان مرغوب مرتع می باشد رطبه برسیم برسیم احمر فصفصه شبدر چمنی گل قرمز حندقوقی ذوثلاث الولن ذوخمسه الوان طریفلن شبذر. یا شبدر صحرایی. گونه ای شبدر که دارای برگهای ریز کوچک است و در کنار نهرها و مزارع می روید رجل الرنب ارنبی. یا شبدر عطری. ناخنک یا شبدر گل قرمز. قرنبوش. توضیح با شبدر عطری (ناخنک) اشتباه نشود یا شبدر وحشی. گونه ای شبدر که شباهتی کامل به شنبلیله دارد و جزو شبدرهای خودروی یکساله است و برگهای تازه آن را جزو سبزیهای خوراکی می خورند حند قوقی بری ذرق دیواسپست انده قوقو
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز که رنگ آن مانند علف و برگهای درخت در فصل بهار باشد، توضیح سبز یکی از رنگهای فرعی است ولی در عکاسی اصلی است و آن رنگی است که از ترکیب دو رنگ اصلی زرد و آبی بدست آید. یا سبز سیر. اگر زرد و آبی بسیار سیر را با هم مخلوط کنند سبز سیر به دست آید. یا سبز علفی. اگر زرد و آبی را طوری مخلوط کنند که زرد آن بیشتر باشد علفی میشود، شاداب تر و تازه (درخت و جز آن) مقابل خشک، شمشیر، خنجر، سبز چهره، معشوق. یا خط سبز. موی اندک که بر پشت لب و روی نوجوانان روییده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز
تصویر سبز
((سَ))
رنگی که از ترکیب آبی و زرد به دست می آید، تر و تازه، شاداب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبد
تصویر سبد
((سَ بَ))
ظرفی که از الیاف گیاهی یا شاخه های نازک درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبز
تصویر سبز
أخضرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سبز
تصویر سبز
Green
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سبز
تصویر سبز
vert
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سبز
تصویر سبز
yeşil
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سبز
تصویر سبز
kijani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سبز
تصویر سبز
سبز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سبز
تصویر سبز
เขียว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سبز
تصویر سبز
সবুজ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سبز
تصویر سبز
ירוק
دیکشنری فارسی به عبری
سبز
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از سبز
تصویر سبز
緑の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سبز
تصویر سبز
groen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سبز
تصویر سبز
녹색의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سبز
تصویر سبز
hijau
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سبز
تصویر سبز
हरा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سبز
تصویر سبز
verde
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سبز
تصویر سبز
verde
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سبز
تصویر سبز
绿色的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سبز
تصویر سبز
zielony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سبز
تصویر سبز
зелений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سبز
تصویر سبز
grün
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سبز
تصویر سبز
зеленый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سبز
تصویر سبز
verde
دیکشنری فارسی به ایتالیایی