جدول جو
جدول جو

معنی ساینجق - جستجوی لغت در جدول جو

ساینجق
(یِ جِ)
دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 14 هزارگزی شمال خاوری راه عمومی میاندوآب بشاهین دژ. هوای آن معتدل و دارای 31 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه باروق تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر، کشمش، بادام، حبوب و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساینه
تصویر ساینه
(دخترانه)
در گویش مازندران سایه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساینا
تصویر ساینا
(دخترانه)
خاندانی از موبدان زردشتی، سیمرغ، سیمرغ، عنقا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
آنکه چیزی را بساید
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
منسوب است به نایین از بلاد نواحی اصفهان. (از سمعانی). نائینی. نایینی. ناینی
لغت نامه دهخدا
(یَ دَ / دِ)
آنکه چیزی ساید:
سایندۀ چیزی همان بساید
زینسان که بجنبش بسود ما را.
ناصرخسرو (دیوان چ عبدالرسولی، قسمت مقطعات ص 31)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
آنکه چیزی را میساید و نرم میکند طحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اینجو
تصویر اینجو
ترکی زمین واگذاری، بر نام شاه خوارزم زمین خالصه (ایلخانان مغول)
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اینجا
تصویر اینجا
این مکان این موضع این محل، در این هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته نایینی از مردم نایین منسوب به نایین اهل نایین نایینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
((یَ دِ))
آن چه که چیزی را می ساید و نرم می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
كاشطٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
Abrasive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سایه، سایه سار
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
粗糙的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
ঘর্ষণকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
абразивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
абразивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
کھرچنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
ya kusugua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
ขัดถู
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
aşındırıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
研磨的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
שוחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
연마용의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
ścierny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
अपघर्षक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
schurend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساینده
تصویر ساینده
abrasif
دیکشنری فارسی به اندونزیایی