جدول جو
جدول جو

معنی ساموتا - جستجوی لغت در جدول جو

ساموتا
وزنی است معادل سه قیراط که مساوی با یک هشتم اونس انگلیسی باشد، (استینگاس) (ناظم الاطباء) (شعوری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سامیرا
تصویر سامیرا
(دخترانه)
سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن حجامت می کنند، نام محلی در نزدیکی مکه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سالویا
تصویر سالویا
(دخترانه)
نام گلی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سومیتا
تصویر سومیتا
(دخترانه)
لطف و محبت، مهربانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامونا
تصویر رامونا
(دخترانه)
نگهبان عاقل، لاتین نگهبان عاقل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سابوتاژ
تصویر سابوتاژ
خراب کاری عمدی در مؤسسه، کارخانه یا معدن برای رسیدن به اهداف اخلال گرانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
زن پیر، پیرزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سماوات
تصویر سماوات
سماها، آسمان ها، جمع واژۀ سما
فرهنگ فارسی عمید
(تَ / تِ)
مرد بسیارخاموش. (شرح قاموس) (منتهی الارب). رجوع به ساکوت شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
قاضی اسرائیلی. وی در جستجوی رئیسی برای هدایت اسرائیلیان و بعقب راندن فلسطینی ها بود
لغت نامه دهخدا
در ساحل فرات در شمال شرقی انطاکیه واقع است، پایتخت کماژن بوده و آن را ساموساتا نیز خوانده اند، (ایران باستان ص 2180 و 2445)
لغت نامه دهخدا
شهری است در ولایت لئون اسپانیا واقع در 250کیلومتری شمال غربی مادرید و بر جائی مرتفع نزدیک به ساحل راست رود دویرو، زامورا در 745 میلادی از دست عرب بیرون رفت و منصور بن ابی عامر در 985 آن را بازستاند و ویران ساخت، سپس در 1093 بار دیگر بدست اسپانیاییها افتاد، در 901 میلادی نیز (پیش از آنکه بدست منصور گشوده شود) الفونس کبیر پادشاه استوریا بر سر آن با عرب جنگید و پیروز شد، ولایت زامورا واقع است در میان ولایتهای ولید، سلمنکه، اورنسه، لئون و پرتغال و مساحت آن 135 میل مربع و دارای 250000 تن سکنه است، قسمت مهم آن، جلگه و دارای هوائی معتدل است مهم ترین رودهای آن رود دویرو میباشد که آن را قطع میکند و رود اسله در آن میریزد، در زامورا معادن انتیمون نیز موجود است، (از دائره المعارف بستانی)، در الموسوعه العربیه آمده: شهری است جزء منطقۀ لئون که تا 1230 کشوری مستقل بوده و پس از آن ضمیمۀ قشطالۀ اسپانیا گردید
لغت نامه دهخدا
ساروتی ترخانی، طایفه ای از ایلات ترک، از اعقاب حکام ترخان، و جزو قبائلی است که استندار جلال الدین اسکندر (731- 761) به ری و شهریار و بسال 809 هجری قمری میرزا عمر به مازنداران کوچ داد. (از ترجمه مازندران رابینو ص 202)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه، واقعدر 45هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و هزارگزی باختر شوسۀ ارومیه بمهاباد هوای آن معتدل و دارای 291 تن سکنه است. آب آن جا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، توتون، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن ارابه رو است. دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
همان ماهی زامور است
لغت نامه دهخدا
یکی از شهرهای قوم لوط است، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
جمع واژۀ سماء، آسمان. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
سروتک. آشوب و شور و غوغا. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سِ / سَ)
هزوارش ’سرکوتا’، پهلوی ’راز’. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به لغت زند و پازند بمعنی راز باشد که سخن مخفی است، داری که دزدان را از حلق آویزند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
شهری است از اتحاد جماهیر شوروی کنار رود خانه ولگا دارای 760000 تن سکنه است، بندری است تجارتی و صنعتی و اکنون به آن کویبیکف گویند
نام رودخانه ای است که رود کن کای بدان میریزد، (ایران باستان ص 583)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام نهری به ممالک متحدۀ امریکا و آن از ناحیۀ داکوتای شمالی سرچشمه گیرد و پس از طی ششصدهزار گز و گذشتن از قصبۀ یانگتون به میسوری ریزد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
جمع واژۀ سامکه. مقصود آسمانهای بلند و افراشته است:
خط ایزد را نفرساید هگرز
گشت دهر و کاینات و سامکات.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(مُ)
جزیره ای است از مجمع الجزایر یونان در نزدیکی تراس. رجوع به سامتراس و ایران باستان ص 748، 814، 1731 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
زن پیر باشد به زبان پارسیان. (جهانگیری). زن پیر را گویند بزبان زند و استا. (برهان). زن پیر بزبان مردم اصفهان. (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). در لغت فرس ص 504آمده: صابوته زن پیر بود بزبان آسیان، قریع گوید:
مرا که سال بهفتاد و شش رسید و رمید
دلم ز شلۀ صابوته و ز زهرۀ تاز
و بنابراین لغت مزبور از زبان آسی (محتملاً استی) است. (حاشیۀ معین بر برهان قاطع). رجوع به صابوته در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام دسته ای از اقوام وحشی اصلی آمریکای شمالی. اینان ’سیو’ نیز نامیده میشوند. رجوع به سیو شود. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
لئون. حقوقدان سیاستمدار و آزادیخواه مشهور فرانسه متولد در کاهرس (1838- 1882 میلادی). وی در دوران جمهوری سوم فرانسه (پس از سقوط سلطنت ناپلئون سوم) و جنگ باپروس فعالیت بسیار برای دفاع از فرانسه و تهیۀ نیروهای جدید نظامی به کار برد. در سال 1879 رئیس مجلس و در سال 1881 میلادی به سمت ریاست وزرا انتخاب گردید
لغت نامه دهخدا
تصویری از سماوات
تصویر سماوات
جمع سما، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامکات
تصویر سامکات
جمع سامکه، بلندها مونث سامک جمع سامکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالویا
تصویر سالویا
لاتینی مریم گلی از گیاهان مریم گلی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ویرانگری آسیبش خرابکاری عمده در کارخانه معادن قطار آهن و غیره تخریب پلها جاده ها و غیره. توضیح: احتراز از این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
زن پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساکوته
تصویر ساکوته
بسیار خاموش زن، مرگ ناگهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسموسا
تصویر اسموسا
یونانی مرو خوشک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابوتاژ
تصویر سابوتاژ
((بُ))
خرابکاری عمده در کارخانه، معادن، قطار آهن و غیره، تخریب پل ها، جاده ها و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سابوته
تصویر سابوته
((تَ))
زن پیر
فرهنگ فارسی معین