جدول جو
جدول جو

معنی سالینه - جستجوی لغت در جدول جو

سالینه
مربوط به یک یا چند سال
تصویری از سالینه
تصویر سالینه
فرهنگ فارسی عمید
سالینه
آنتیک
تصویری از سالینه
تصویر سالینه
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سالیانه
تصویر سالیانه
سالانه، کنایه از جیره یا مزد یا درآمدی که در هر سال به کسی برسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
مربوط به سال، ویژگی کاری که در طول یک سال یک بار انجام شود، ویژگی آنچه در طی یک سال به طور مداوم انجام شود، هر سال
فرهنگ فارسی عمید
(سُ نَ / نِ)
آنچه از سفال بوده. (برهان). فخار. (دهار) :
چو می در سفالینۀ می فروش
ز ریحان ریحانی آمد بجوش.
نظامی.
دهند آب ریحان فروشان دی
سفالینه خم را ز ریحان می.
نظامی.
خریدار در گرچه باشد بسی
سفالینه را هم ستاند کسی.
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 7هزارگزی جنوب باختری الشتر و 3 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به الشتر. هوای آن سرد و دارای 360 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول آن، غلات، برنج، حبوب، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است ساکنین از طایفۀ حسنوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
منسوب بسال. و هر سال و سالیانه. (ناظم الاطباء). در هر سال. (استینگاس). رجوع به سال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سالیانه
تصویر سالیانه
سالی یکبار، سالانه
فرهنگ لغت هوشیار
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
((نِ))
آن چه که یک بار در سال صورت گیرد، سالیانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالیانه
تصویر سالیانه
آنیته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
آنوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
سنويًّا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
Annual, Annuity, Yearly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
annuel, rente, annuellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
امساله، مربوط به امسال، متعلق به امسال ۲آنچه در امسال
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
שנתי , קצבה , שנתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
سالانہ , سالانہ وظیفہ , سالانہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
বার্ষিক , প্রতিবছর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
รายปี , เงินปี , ประจำปี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
wa kila mwaka, malipo ya kila mwaka, kila mwaka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
yıllık, yıllık ödeme, yıllık olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
年次の , 年金 , 年に一度
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
tahunan, anuitas, setiap tahun
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
연간의 , 연금 , 매년
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
ежегодный , аннуитет , ежегодно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
वार्षिक , वार्षिकी , वार्षिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
jaarlijks, lijfrente
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
anual, anualidad, anualmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
anual, anuidade, anualmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
年度的 , 年金 , 每年的 , 每年地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
coroczny, renta, roczny, rocznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
щорічний , ануїтет , щорічно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
jährlich, Rente
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
annuale, rendita, annualmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی