- سالبه
- مونث سالب ناینده بازستان مونث سالب. یا قضیه سالبه. قضیه سالبه بر دو قسم است: الف - سالبه جزئیه جمله ایست که در آن نفی بعض باشد چنانچه) بعض جانوران انسان نیستند (ب - سالبه کلیه جمله ایست که در آن نفی کل باشد مانند) هیچ انسانی سنگ نیست. (یا سالبه باتنفاء محمول. سلب نسبت حکمیه به جهت عدم ثبوت محمول است برای موضوع مقابل سالبه بانتفاء موضوع. یا سالبه بانتفاء موضوع، سلب نسبت حکمیه محمول است از موضوع از آن جهت که موضوع در خارج وجود ندارد تا محمول برای آن ثابت باشد مقابل سالبه بانتفاء محمول
معنی سالبه - جستجوی لغت در جدول جو
- سالبه
- جملۀ منفیه، سالب
سالبۀ جزئیه: در علم منطق جمله ای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان (بعضی از جانوران انسان نیستند)
سالبۀ کلیه: جمله ای که در آن نفی کل باشد مانند لا شیء من الانسان بحجرٍ (هیچ انسانی سنگ نیست)
- سالبه
- سال به، سال خوب، سال خوش، کسی که هر سال او از سال پیش بهتر باشد، نامی از نام های مردان بوده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که هر سال او از سال گذشته بهتر است (یا بهتر خواهد بود تفاء لا)، نامی از نامهای مردان
مونث ساقب
راه در نوردیده، رهگذر آینده رونده
باران سخت
مونث سالم شهند درست حساب سال و ماه و روز تاریخ، در مدت ماهها و سالها علی الدوام. مونت سالم: ابدان سالمه
شیون کننده زن
مونث سالف پهنه گردن، گذشته مونث سالف ایام سالفه
مونث خالب: فریبنده زن
بسیار رباینده
جمع سقلب، صقالبه، صقلبیان
بنده یا مال آزاد شده
سقلابی، از مردم سقلاب، اسلاو، صقالبه
سالف، ماضی، متقدم، گذشته، پیش رفته، پیشین
راه سپرده، راه پاسپرده و مسلوک، رهگذرانی که از راهی می گذرند، رهگذران، مسافران
دشگویان گروهی که در زمان علی علیه السلام نیز ابوبکر و عمر را دشنام می دادند (فضل بن شادان نیشابوری)
با اعداد ترکیب شود و معنی دارنده تعداد سال دهد: دو ساله ده ساله یا همه ساله. هرسال پیوسته
تاراج دهنده و رباینده و غارتگر
جمع لبیب خردمندان پرمغزان
برهنگی
سلب کننده، رباینده، برهنه کننده یا پوست کنندۀ چیزی
البا، خوراکی که از دل و جگر خرد شده با روغن، پیاز داغ، رب و غیره درست می کنند، قلیه پوتی، حسره الملوک
ناینده هماک زبانزد کرویز
ناینده پاره زبانزد کرویز (منطق)
بازستان به نایش باریافت زبانزد کرویز (منطق)
جمله ای که در آن نفی کل باشد مانند لا شیء من الانسان بحجرٍ به معنی هیچ انسانی سنگ نیست
در علم منطق جمله ای که در آن نفی بعض باشد مثل بعض الحیوان لیس بانسان به معنی بعضی از جانوران انسان نیستند