- سالانه
مربوط به سال، ویژگی کاری که در طول یک سال یک بار انجام شود، ویژگی آنچه در طی یک سال به طور مداوم انجام شود، هر سال
معنی سالانه - جستجوی لغت در جدول جو
- سالانه(نَ / نِ)
منسوب بسال. و هر سال و سالیانه. (ناظم الاطباء). در هر سال. (استینگاس). رجوع به سال شود
- سالانه
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
- سالانه((نِ))
آن چه که یک بار در سال صورت گیرد، سالیانه
- سالانه
آنوال
- سالانه
سالیانه، سالاسال، هرسال، همه ساله
- سالانه
سنويًّا
- سالانه
Annual, Annuity, Yearly
- سالانه
annuel, rente, annuellement
- سالانه
anual, anualidad, anualmente
- سالانه
ежегодный , аннуитет , ежегодно
- سالانه
jährlich, Rente
- سالانه
щорічний , ануїтет , щорічно
- سالانه
coroczny, renta, roczny, rocznie
- سالانه
年度的 , 年金 , 每年的 , 每年地
- سالانه
anual, anuidade, anualmente
- سالانه
বার্ষিক , প্রতিবছর
- سالانه
سالانہ , سالانہ وظیفہ , سالانہ
- سالانه
รายปี , เงินปี , ประจำปี
- سالانه
wa kila mwaka, malipo ya kila mwaka, kila mwaka
- سالانه
yıllık, yıllık ödeme, yıllık olarak
- سالانه
年次の , 年金 , 年に一度
- سالانه
שנתי , קצבה , שנתי
- سالانه
annuale, rendita, annualmente
- سالانه
tahunan, anuitas, setiap tahun
- سالانه
वार्षिक , वार्षिकी , वार्षिक रूप से
- سالانه
jaarlijks, lijfrente
- سالانه
연간의 , 연금 , 매년
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
