- ساقل
- روشنگر
معنی ساقل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گول، تره فروش، زمین سبز، دانه خور پرنده نشمه دار چوغان از گیاهان
سرنگون، واژگون
کناره، کرانه، کنار
خردمند، زیرک
دریوزه گر
آب دهنده، آنکه سیراب کند
عضو استوانه شکل گیاه و درخت که بخلاف ریشه در هوا بسمت بالا نمو میکند و حامل شاخه ها و برگها و گلها میباشد
افتاده، فرود آمده، بی اصل، ناکس
نزدیک دور نزدیک، دور (اضداد)
نقیص عالی، فرود و پست، پائین
باران نیک
سرفه کننده، حلق، دهان
پارسی تازی گشته ساتل روشنک (گویش شیرازی) شاتل از گیاهان
کناره، کران، کرانه، کناره دریا
چکه چکیده دارویی است مانند کمای خشک مستعمل در طب قدیم روشنک
خواهنده
سعی کننده در سلاح کار و سلاح معیشت
پرسنده، سئوال کننده، پرسان
سنگین، بیمار سخت
پابرهنه
گریزنده
ترکی دست چپ
ترکی ریش زداینده
لاتینی تازی شده پیاز دشتی پیاز موش پیاز کوهی
زداینده
کنارۀ رود یا دریا، زمین نزدیک دریا
شاتل، روشنک، دانه ای به اندازۀ باقلا، به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند می روید
پایین، فرود، نشیب، پست، فرومایه، زبون
نقل کننده، روایت کننده، جابه جا کننده
کسی که آب یا شراب به دیگری می دهد، آب دهنده، آنکه در مجلس باده گساری باده در ساغر بریزد و به دست باده نوشان بدهد، در تصوف مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
ساقی کوثر: از القاب علی ابن ابی طالب،برای مثال گر تشنۀ فیض حق به صدقی حافظ / سرچشمۀ آن ز ساقی کوثر پرس (حافظ - ۱۱۰۲)
ساقی کوثر: از القاب علی ابن ابی طالب،
مفرد واژۀ عقلا، دانا، هوشیار، زیرک، خردمند، در فقه دهندۀ دیۀ مقتول
سؤال کننده، پرسش کننده، خواهنده، کسی که طلب احسان کند، کنایه از آنکه با گدایی چیزی از مردم بخواهد، برای مثال چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی / بده وگرنه ستمگر به زور بستاند (سعدی - ۹۴)
سائل به کف: کنایه از کسی که از روی گدایی دست پیش مردم دراز کند، آنکه پیشه اش گدایی است
سائل به کف: کنایه از کسی که از روی گدایی دست پیش مردم دراز کند، آنکه پیشه اش گدایی است