جدول جو
جدول جو

معنی سازاک - جستجوی لغت در جدول جو

سازاک
دهلیز، (شعوری)، رواق، (اشتینگاس)، پیشگاه و دهلیز، دالان و کریاس، (ناظم الاطباء) :
به نیکوکاری (!) کوشش کن اگر اندک خرد داری
چو هر کس را گذرگه بوده سازاک عدم آخر،
ابوالمعالی (از شعوری) (!)
رجوع به سازک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سازک
تصویر سازک
(دخترانه)
ساز کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
بیماری میکروبی واگیردار که از طریق مقاربت سرایت می کند و باعث ایجاد چرک و سوزش در مجرای ادرار می شود که مدت سه تا چهار هفته ادامه می یابد و اگر معالجه نشود میتواند عوارض جانبی دیگری در دستگاه اداری و تناسلی تولید کند
فرهنگ فارسی عمید
از اعقاب گریگور و کشیش درجۀ اول ارامنه بود که در 441 میلادی درگذشت، (ایران باستان ص 2622)
لغت نامه دهخدا
در حال ساختن، سازنده، ساخته کننده،
پسوند مکانی مانند: حلبی سازان، ساغری سازان
لغت نامه دهخدا
جزیره کوچکی است در دریای آدریاتیک بقرب آولونیه، (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
نوعی ماهی خوراکی است که در استرآباد صید میشود، (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 33)، نوعی ماهی مخصوص آبهای ساکن، (رسملی قاموس عثمانی)
لغت نامه دهخدا
نام بومیان مسلمان جزیره لمبک در اقیانوسیه است، ساساکها مسلمانند و ازنظر وضع و زبان و الفبا شبیه بالیها هستند و تا چندی پیش تابع آنان بودند
لغت نامه دهخدا
کوره و بخاری و خصوصاً آن قسمت از کوره که در خلف محل روشن کردن آتش است، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام مرضی است مشهور و آن سوزشی باشد که بسبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد وآنجا را ریش کند و چرک آید، (برهان) (جهانگیری)، بیماری معروف که به عربی حرقهالبول گویند، (فرهنگ رشیدی)، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارت است از التهاب قسمت انتهای مجرای بول موسوم به پیشاب راه بواسطۀ میکرب مخصوصی به نام گونوکوک، گونوکوک از دستۀ میکربهای کروی و دوقلو است و رنگ کرم را بخود میگیرد، سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجدداً مبتلا شوند، هیچ کس در برابر این بیماری مصون نیست، در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور بوسیلۀ مقاربت سرایت میکند، (فرهنگ فارسی معین) :
آنرا که رسد ز رنج سوزاک الم
بیند المی از سبب آن هر دم،
یوسفی طبیب (از جهانگیری)،
، آبله، بثره، (ناظم الاطباء)،
، سوختگی، (فرهنگ رشیدی)، ریش با التهاب و سوزش، (ناظم الاطباء)،
سوزان، سوزنده، سوزا، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نوعی پرندۀ خوش آواز. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، کریاس خانه و دهلیز. (ناظم الاطباء). راهرو و دالان. (اشتینگاس). رجوع به سازاک شود
لغت نامه دهخدا
مرض مقاربتی مشهوری است و آن سوزشی باشد که به سبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد و آنجا را ریش کند و چرک آید سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از امراض مقاربتی که واگیر دارد و نشانه آن چرک و سوزش در مجرای ادرار است
فرهنگ فارسی معین
نوعی علف صحرایی و تیغ دار
فرهنگ گویش مازندرانی