جدول جو
جدول جو

معنی سارکوسل - جستجوی لغت در جدول جو

سارکوسل
(کُ سِ)
سرطان بیضه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ نی ی)
نسبت است به سارکون. رجوع به سارکون شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
محمد بن اسحاق بن حاتم سازکونی مکنی به ابوبکر. از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی و معجم البلدان یاقوت شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نوعی از جانوران پستاندار از تیره کیسه داران از خانوادۀدازیور و مخصوص تاسمانی است و آن را شیطان تاسمانی نامند. جانوری است درشت اندام و کوتاه قد که روی پنجه های خود راه میرود و سری بزرگ و دندانهای قوی (42 دندان) دارد. حیوانی بسیارخوار و موذی و پرخشم است
لغت نامه دهخدا
(کُ)
انگل جرب. شپش جرب
لغت نامه دهخدا
(کْ)
شاعر و مرد سیاسی انگلیسی متولد بوکورست (1536- 1608 میلادی) است. تراژدی کلاسیک گوربدوک از آثار اوست
لغت نامه دهخدا
(سِ)
شهر معروفی است که در طرف شرقی سیسیلیا واقع است و در زمانی که پولس به رومیه میرفت مدت سه روز در آنجا توقف نمود. یکی از تجارتگاههای نیک و بندرش بهترین بنادر سیسیلیا بود. (از قاموس کتاب مقدس). بندری است معروف از سیسیل، دارای 89400 تن سکنه و یکی از بنادر معروف سیسیل است
لغت نامه دهخدا
(رَ)
قریه ای است از سواد بخارا. (انساب سمعانی) (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا
اسم هندی قنفذ است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نوعی از پرندگان است با پاهای پرده دار شبیه مرغابی. یا شبل باش. بط الماء
لغت نامه دهخدا
تصویری از سارکوم
تصویر سارکوم
بیماری سرطان
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان پنج کرستاق کجور
فرهنگ گویش مازندرانی