- سادیست
- فرانسوی آزارگرا کسی که مبتلا به سادیسم است
معنی سادیست - جستجوی لغت در جدول جو
- سادیست
- کسی که مبتلی به سادیسم است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنون مردم آزاری
شهوت رانی توأم با بی رحمی و شقاوت، جنون آزار دیگران، دگر آزاری (واژه فرهنگستان)
نوعی بیماری که در آن فرد از آزار دیگران مخصوصاً آزار جنس مخالف در حین عمل جنسی لذت می برد، دگرآزاری
باطل، غلط
اعتبار، پول پیشکی
نسیه، قسطی
نوعی پارچه نخی
رادیاتور فرانسوی سر برغ تابشگر
مشککیان
نویسنده نمایشنامه
فرانسوی از لاتینی زپاکانگر دانا نما زبانباز
پیرو و طرفدار فاشیسم
غلط، شکسته، معیوب، شخص متقلب و بدکار
نارمشک، درختی دارای برگ های دراز و باریک، چوب سخت و سرخ رنگ و گل های سفید خوش بو که از آن عطر می گیرند، میوۀ این گیاه که خوردنی است
نوازندۀ آلت موسیقی جاز، خوانندۀ موسیقی جاز
کسی که فیلم نامه می نویسد، فیلم نامه نویس
غادیه ها، صبح ها، بامدادان، جمع واژۀ غادیه
چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)
صدمین سورۀ قرآن کریم، مکی و دارای ۱۱ آیه، والعادیات
مؤنث واژۀ عادّی، ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است، معمول، متداول، آنچه برتری و امتیازی ندارد، معمولی
مؤنث واژۀ عادّی، ویژگی آنچه مطابق با عادت معمول است، معمول، متداول، آنچه برتری و امتیازی ندارد، معمولی
جمع عادیه، باز دارنده ها تازندگان دوندگان آیینی ها، نام یکی از سیمناد های نپی مونث عادی جمع عادیات
ابر بامدادی، جمع غادیات غوادی، باران بامدادی، بامداد، مونث غادی در بامداد رونده، جمع غوادی
کسی که پیرو فلسفه فاشیسم باشد (عضو حزب ملی ایتالیا که بوسیله موسولینی تاسیس شد)
فرانسوی آهکین
جسمیات، مقابل مجردات، هر چیز که مادی باشد
کج معوج، دروغگو، بیمار، ناقص، باطل، متقلب خاین مقابل درست
هموند سازمان نازی عضو حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان هیتلری، آنکه به نازیسم معتقد است
نامهربان
پارسی تازی گشته ناغیست نارمشک نارمشک
جمع هادیه، پیشروان رمه پیشروان گله