- سابوط
- ریشدار از ماهیان
معنی سابوط - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته شاپور
سرپوشیده، سایبان دالان راهرو رو پوشیده، پوشش بالای راهگذر سقفی که در زیر آن معبر ورود به خانه و سرای باشد، سایبان سایه گاه جمع ساباطات سوابیط، انگوری که روی تاک یا داربست چوبین عمل آورده باشند
اسبغول اسفرزه
تاب، نوعی وسیلۀ بازی شامل رشته ای محکم و نشیمنگاهی آویزان در وسط آن که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد و در هوا به جلو و عقب حرکت می دهند، آورک، بادپیچ، گواچو، نرموره، بازام، پالوازه، اورک، بازپیچ
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شایورد، شادورد، خرمن ماه
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شایورد، شادورد، خرمن ماه
دالان و راهرو روپوشیده بین دو خانه یا دو دکان، برای مثال بود ساباطی اندر آن رسته / از دو سو سمج های در بسته (بهار - ۷۱۲) ، پوشش بالای رهگذر، سقفی که در زیر آن راه ورود به خانه باشد
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سپیوش، شکم پاره
سایبان، دالان سر پوشیده
فرو هشتگی موی، تپ کردن